درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




مادر ناصرالدین شاه مهدعلیا

نامه دختری زیبا به مرد ثروتمند آمریکایی
گروه اینترنتی خورشید


یک دختر خانم زیبا خطاب به رییس شرکت آمریکایی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است :

می‌خواهم در آنچه اینجا می‌گویم صادق باشم. من 24 سال دارم. جوان و بسیار زیبا، خوش‌اندام، خوش هیکل، خوش بیان، دارای تحصیلات آکادمیک و مسلط به چند زبان دنیا هستم.

آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد.

چه برسد به 500 هزار دلار. خواست من چندان زیاد نیست. آیا مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلاری وجود دارد؟

آیا شما خودتان ازدواج کرده‌اید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟

چند سئوال ساده دارم:

1- پاتوق جوانان مجرد و پولدار کجاست؟
2- چه گروه سنی از مردان به کار من می‌آیند؟
3- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند؟

و اما جواب مدیر شرکت مورگان:

نامه شما را با شوق فراوان خواندم. در نظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :

درآمد سالانه من بیش از 500 هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما، وقت خودم را تلف می‌کنم.

از دید یک تاجر، ازدواج با شما اشتباه است، دلیل آن هم خیلی ساده است: آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبایی" با "پول" است. اما اشکال کار همین جاست: زیبایی شما رفته‌رفته بعد ده سال آرام آرام به کل محو می‌شود اما پول من، در حالت عادی بعید است بر باد رود.

در حقیقت، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبایی شما نه و چین و چروک و پیری زود رس زنانه جایگزین این زیبایی خواهد گردید و اثری از این جوانی و زیبایی باقی نخواهد ماند.

از نظر علم اقتصاد، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".

به زبان وال‌استریت، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما.

بنابراین هر آدمی با درآمد سالانه 500 هزار دلار نادان نیست که با شما ازدواج کند به همین دلیل ما فقط با امثال شما قرار می‌گذاریم اما ازدواج هرگز.

اما اگر شما علاوه بر جوانی و زیبایی کالایی داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد و یا حداقل نفع آن از من منقطع نشود کالاهایی با ارزش مثل "انسانیت، پاکدامنی، شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری، حمایت، دوست داشتن، عشق و ... " آن وقت احتمالا این معامله برای من هم سود فراوانی خواهد داشت چون ممکن است من حتی فاقد دارایی هایی با ارزش با مشخصات شما باشم و برای داشتن آنها پول زیادی خرج کنم. چون بعد چند مدت از ازدواج، بیش اززیبایی، اندام و هیکل، مواردی که بیان کردم برای زندگی مشترک لازم بوده و من شدیدا به آنها نیاز پیدا خواهم کرد.

در هر حال به شما پیشنهاد می‌کنم که قید ازدواج با آدم های ثروتمند را بزنید. بجای آن شما خودتان می‌توانید با کمی تفکر و تلاش و با داشتن درآمد سالانه 500 هزار دلاری، فرد ثروتمندی شوید. اینطور، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید


جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 5:11 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali

فواید فراوان گوجه فرنگی برای زیبایی

گروه اینترنتی خورشید

گوجه‌فرنگی بدلیل مزه‌ی لذیذش، برای مدتی طولانی است که در برنامه‌ی غذایی اکثر ما وجود دارد. خیلی از ما این ماده‌ی غذایی شگرف را حتی بدون اینکه از مزایای آن مطلع باشیم مصرف می‌کنیم.

بهترین چیز درباره‌ی گوجه فرنگی، این است که به روش‌های مختفی می‌توان آنرا خورد! می‌توانید آنرا خام بخورید، در سالادتان خرد کنید، آنرا روی منقل کباب کنید، سوپ‌های لذیذی با آن درست کنید و خیلی کارهای دیگر.

گوجه‌فرنگی سرشار از مواد معدنی و ویتامین‌هایی است که مصرف روزانه‌ی آن‌ها برای اینکه پوستی زیبا و سالم داشته باشید کافی است. در این نوشته، با مزایایی از گوجه‌فرنگی در رابطه با پوستتان آشنا خواهید شد.

کمک می‌کند تا از پوست بی‌رنگ و رو یا زیاد برنزه شده‌تان خلاص شوید

همانقدر که پوست برنزه زیباست، زمان‌هایی هم آنقدر که باید برنزه نمی‌شویم، یا برعکس خیلی برنزه می‌شویم که واقعاً دوستش نداریم! مالیدن آب گوجه‌فرنگی یا پالپ‌های گوجه به محل مورد نظرمان، به شما کمک خواهد کرد تا سریع‌تر از شر آن رنگ اعصاب خرد کن خلاص شوید.

همچنین ترکیبات موجود در گوجه‌فرنگی برای بی‌رنگ و رویی پوست هم خوب است. معمولاً اغلب بدلیل کمبود ویتامین یا مواد معدنی است که رنگ پریده می‌شوید، و خوشبختان گوجه می‌تواند این را درمان کند.
با ما تبلیغ کنید

همچنین گوجه‌فرنگی برای پوست‌های چرب و مستعد آکنه نیز مفید است. گوجه اندازه‌ی منافذ را کوچک می‌کند، و به تنظیم چربی پوست نیز کمک می‌کند.

دستگاه گوارش را پاک می‌کند و پوستی روشن به ارمغان خواهد آورد

بین سلامت سیستم معده و گوارش و ظاهر پوست شما ارتباط نزدیکی وجود دارد. شاید خودتان هم متوجه شده باشید، زمان‌هایی که معده‌تان مشکل دارد بیشتر مستعد آکنه یا مشکلات پوستی دیگر هستید.

گوجه‌فرنگی حاوی فیبر زیادی است که به هضم کمک کرده و به پوست شما نیز آبرسانی می‌کند؛ و این باعث خواهد شد تا پوستی سالم و درخشان داشته باشید. پس یا آب گوجه‌فرنگی بخورید و یا خامش را گاز بزنید تا پوستتان بزودی درخششی طبیعی و جذاب پیدا کند.

گوجه برای دفع سموم عالی است

اگر به فکر یک سم زدایی هستید تا بدنتان و همین‌طور پوستتان را تمیز کنید، خوردنگوجهیا نوشیدن آب گوجه‌فرنگی در هر روز، بعنوان بخشی از دوره‌ی سم زدایی‌تان، ایده‌ای بی‌نظیر است.

گوجه‌فرنگی حاوی کلر و گوگرد است. در حین اینکه کلر به تمیز کردن کبد و کلیه کمک می‌کند، گوگرد مانع از هرگونه عفونت خواهد شد. و از آنجایی که کبد و کلیه نقش بسیار مهمی در پاکسازی خون دارند، گوجه هم در روتین سم زدایی نقش بسزایی پیدا می‌کند.

یک برنامه‌ی غذایی پر از گوجه، مطمئناً پوستی سالم و درخشان برایتان خواهد داشت.

گوجه بعنوان عاملی مرطوب کننده عمل می‌کند

گوجه فرنگی‌ها پر از آب هستند، بهمین دلیل هم آبدارند! خوردن یک گوجه‌ی خام در هر صبح بهمراه صبحانه، یا آب گرفتن یک گوجه‌فرنگی هنگامی که خیلی خسته هستید، بهترین کاری است که می‌توانید برای هیدراته ماندن پوستتان انجام دهید.

حتی می‌توانید آب گوجه‌فرنگی یا پالپ‌های آنرا روی پوستتان بمالید و از آن بعنوان مرطوب کننده استفاده کنید. از آنجایی که طبیعی هم هست، دیگر هیچ نگرانی بابت عوارض جانبی‌اش نخواهید داشت.

پس در این تابستان، با دم دست داشتن گوجه‌فرنگی بیشتر خوش باشید. تا آنجا که می‌توانید آنرا در خورد و خوراکتان بیفزایید، و از طعم خاص و مزایای باور نکردنی‌اش لذت ببرید.



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 1:24 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+ عکس
هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال ,....تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است

شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا درک کرد که این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی، حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد.

با رونمایی از طرح‌های تازه مانتو که از پرچم ایران و نمادهای جام جهانی به عنوان الگوی اصلی طراحی و رنگ بندی استفاده شده، این پرسش پیش آمده که آیا طراحی مانتوهای مورد تأیید بنیاد مد با واقع گرایی و مبتنی بر نیاز عمومی تعریف شده و کارکرد عمومی این پوشش‌ها در نظر گرفته شده است؟

خانه مد از جمله مؤسسات تک منظوره‌ای است که بنیاد ملی مد و لباس برای مدسازی و ارائه طرح به بازار تأیید کرده است؛ بنیادی که قرار است در این حوزه پوشش‌های طراحی و تولید شده در داخل را با همکاری دیگر دستگاه‌های مسئول گسترش دهد و در همین راستا، به تازگی شاهد رونمایی از لباس‌هایی با طرح عجیبی از سوی این مجموعه بودیم و این طرح‌ها بر تن مدل‌های ایرانی روی استیج به نمایش درآمد و رونمایی شد.

در نشست رونمایی از این چهار طرح، مریم مویدی، مدیر خانه مد گفت: فضای موجود جامعه، مربوط به جام جهانی است. به همین علت، رونمایی از آثار ورزشی خالی از لطف نیست؛ البته قرار بود طرح‌ها پیش از جام‌جهانی رونمایی شود، ولی به دلیل مشکلاتی، دریافت مجوز به طول انجامید. چهار طرح به نام‌های پانچو یوز، مانتوزا، آرک ایرانی و مانتو یوز است که هر کدام به دلیل استفاده از المان‌هایی نظیر یوزپلنگ و پرچم ایرانی اینچنین نامگذاری شده‌اند.

هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال و برخی رشته‌های دیگر که تمرکز بیشتری در این دوره بر آنها وجود دارد و همچنین تمایل نداشتن بیشتر بانوانی که در کشورهای خارجی به تشویق ملی می پردازند، از چنین پوشش هایی ـ به دلایل کاملاً مشخص ـ تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است.


http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt1.jpg
http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt2.jpg

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt3.jpg
شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا دریافت این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد و صرفاً در ورزشگاه ها استفاده شود!

با این اوصاف، تنها مشتری این طرح‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال خواهند بود که ممکن است تعدادی از این پوشش‌های مصوب را خریداری کرده و رایگان در مسابقات خارجی میان تماشاگران ایرانی پخش کنند و به عبارت ساده تر، بازار اقتصادی مشخصی نمی‌توان در فضای عمومی عرضه لباس برای این پوشش‌ها و طراحی‌های مشابه که با واقع نگری گره نخورده‌اند، متصور شد.

بی گمان طراحی‌های متفاوت و تازه یکی از ابزارهای شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی و ارائه گسترده‌تر طرح‌هایی است که این مخاطب به آن گرایش نشان می‌دهد، ولی در این میان آنچه محل تأمل است، بی توجهی به بدیهیات در امر طراحی است. در سال‌های اخیر، قریب به اتفاق تلاش‌ها برای ارائه طرح‌های نو در کشور به ویژه برای پوشش بانوان، به شکست انجامیده و این اتفاق به واسطه در نظر نگرفتن بدیهیاتِ این حوزه است.

خلاصه آنکه با دیدن این طرح‌ها، آنچه به ذهن می‌رسد، علت عرضه آنها بدون در نظر گرفتن پذیرش عمومی شان است. حتی اگر بر فرض ضعیف، اگر این پوشش‌ها با اقبال عمومی روبه رو شوند، آیا دیگر نهادها همچون ضابطین، این طرح ها را پذیرفته اند و بانوان کشورمان می‌توانند با چنین پوشش‌هایی در معابر عمومی ظاهر شوند و با تذکر نهادهایی چون گشت ارشاد مواجه نخواهند شد؟ مد در کشورمان امری بسیار پیچیده تر از دیگر کشورهاست و بیش از طرح تازه، نیاز به اندیشه های تازه است.


یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 3:41 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

روایت یک بخشش

قرار بود بامداد روز جانی اسیر طناب دار شود. اما یک خواب، یک شهر و یک جریان رسانه‌ای، در دقیقه‌ 90 روح بزرگ پدر و مادری را بر انگیخت تا از خون پسرشان بگذرند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آبان 1386 بود که یک دعوای ساده در چهارشنبه بازار شهر کوچک "رویان" از توابع شهرستان "نور" فاجعه آفرید و زندگی جوانی 18 ساله را به پایان رساند. از آن روز به بعد، او که دستش به خون آلوده بود منتظر مرگ بود و هر لحظه به اندازه یک سال پیر می‌شد تا بامداد امروز (سه شنبه) که خدا به او رحم کرد تا طناب دار از گردنش باز شود.

قرار بود "بهتاش" خیلی زودتر از این‌ها تقاص جرمش را پس بدهد، اما تقدیر چیز دیگری برایش رقم زده بود؛ گویا هنوز عمرش به دنیا بود تا ما شاهد باشیم که روح یک پدر و یک مادر داغدیده چقدر می‌تواند بزرگ و صبرشان چقدر می‌تواند عظیم باشد.

تنها ثانیه‌ای تا مرگ فاصله داشت، کافی بود به چهار پایه زیر پایش تلنگر بزنند اما "مادر" به یک سیلی بسنده کرد و "پدر" طناب مرگ را از دور گردنش باز کرد.

عبدالغنی حسین زاده، پدر آن جوان 18 ساله است که شش سال قبل جانش را در یک دعوای خیابانی قربانی کرد. او 18 سال است که در "رویان" مدرسه فوتبال دارد و فوتبالیست‌های زیادی را تربیت کرده است. "محسن بنگر" و "محسن یوسفی" دو فوتبالیست نامداری هستند که کارشان را از مدرسه فوتبال "درخشان" شروع کردند.

این مربی قدیمی و کار کشته مازندرانی، صبح امروز (سه شنبه) تنها لحظه‌ای مانده به اجرای حکم قصاص، طناب دار را از گردن مربی باز کرد. اگر پای حرف‌هایش بنشینید بیش از آن که از داغ فرزندش غمگین باشد، از بی‌مبالاتی و خطاهای جوانان این روزگار می‌نالد.

در صدایش لرزش نبود، از کاری که کرده بود کاملا راضی بود و خدا را شکر می‌کرد که در لحظه آخر رحم را بر دل او و همسرش مستولی کرد تا بتواند "ببخشد".

در اینجا صحبت‌های عبدالغنی حسین زاده را می‌خوانید:

* بگذارید ماجرا را از سال 1382 تعریف کنم. در آن سال یک موتوسوار که خلاف جهت خیابان حرکت می‌کرد با پسر 11 ساله‌ام برخورد کرد و او را کشت! چهار سال بعد، پسر بزرگم که 18 سالش شده بود در چهارشنبه بازار "رویان" با دوستانش قدم می‌زد تا این که "بهتاش" به او تنه زد. بهتاش در حادثه تصادف موتورسیکلت با پسر کوچکم، ترک راننده بود. عبدالله (پسر بزرگ) از تنه بهتاش ناراحت شد و به او لگد زد. این جا بود که جوان قاتل از جورابش یک چاقوی معمولی آشپزخانه بیرون آورد.

* بهتاش جوان بی تجربه ای بود و کار با چاقو را بلد نبود. او ناشی بود و برای همین پرید روی هوا و ضربه‌ای به پسرم زد که متاسفانه شاهرگش را قطع کرد. خودش هم فرار کرد، ولی ماموران نیروی انتظامی او را در خانه‌اش دستگیر کردند.

* قاتل به مدت دو سال زندان بود و ما در دادگاه به دنبال پرونده‌ بودیم. دادگاه در ساری بود که در آن قاتل ارتکاب جرم را انکار کرد، ولی قاضی به او گفت که قبلا اعتراف کرده و حالا اگر می‌خواهد بخشیده شود باید راستش را بگوید. در نتیجه‌ اعتراف کرد.

* شش سال گذشت. در این مدت قاتل در زندان نور اسیر بود و ما منتظر صدور حکم بودیم تا حکم صادر شود و به تایید دیوان عالی کشور برسد، شش سال طول کشید. در نهایت خرداد 92 حکم قصاص رسید، اما چون محرم بود، گفتیم که بهتر است اجرای آن بماند برای بعد.

* اجرای حکم به اسفند 92 موکول شد، اما این بار هم نخواستیم که در شب عید این کار را انجام دهیم. قرار شد حکم 20 فروردین 93 اجرا شود. اما باز هم گفتند که حکم چند روز دیگر یعنی 26 فروردین می‌رسد.

* همسرم واقعا آسیب دیده بود. من هر روز در مدرسه فوتبال مشغول بودم و با دیدن بچه‌ها احساس می‌کردم که آنها هم فرزندم هستند. اما همسرم در گوشه خانه بود و عکس بچه‌ها را می دید و ناراحت می‌شد. این وضعیت ادامه داشت تا این که همسرم خواب دید.

* سه روز قبل از اجرای حکم، همسرم خواب دید که پسر بزرگم به پسر کوچکم می‌گوید به "مامان بگو انتقام جو نباشد، جای ما خوب است!" این خواب دل همسرم را کمی آرام کرد و گفتم که این طوری تا روز اجرای حکم می‌توانیم بیشتر فکر کنیم. روز اجرای حکم هم خدا رحم به دل ما انداخت و قاتل را بخشیدیم.

* رسانه‌ها درباره ماجرا مطلب نوشتند و برنامه «90» هم قصه ما را پخش کرد. فردوسی‌پور با من تماس گرفت و درخواست کرد که از خون پسرم بگذریم. علی دایی و محسن بنگر هم زنگ زدند. امیر قلعه‌نویی هم دیشب (دوشنبه) زنگ زده بود.

* همه کسانی که زنگ زدند قول‌هایی دادند و گفتند که پول می‌دهند یا مدرسه فوتبال می‌سازند. ما انتظار هیچ پولی نداریم و فقط به خاطر رضای خدا این کار را کردیم.

* اگر کسی می‌خواهد برای بچه‌های شهر ما کاری کند مختار است و به ما مربوط نیست. ما از هیچ کس چیزی نمی‌خواهیم.

* ما دو پسر داشتیم که از دست دادیم و حالا تنها یک دختر برایمان مانده که در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کند. از جوان‌ها می‌خواهم که دعوا نکنند و در درگیری‌ها تا می‌توانند شرکت نکنند. اگر هم ناچار به دعوا شدند دست به چاقو یا این چیزها نبرند که خود را اسیر کنند. این تنها نصحیت من به جوان‌ها است.

مادر بلال، روز قبل از اجرای حکم قصاص، در حالی که پس از تماس تلفنی برخی از آشنایان از بخشش پسرش ناامید شد.

خانواده عبدالله در حال بیرون آوردن طناب دار از گردن بلال






یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 2:57 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

 

مادر ناصرالدین شاه مهدعلیا

 

 

 

نامه دختری زیبا به مرد ثروتمند آمریکایی
گروه اینترنتی خورشید


یک دختر خانم زیبا خطاب به رییس شرکت آمریکایی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است :

می‌خواهم در آنچه اینجا می‌گویم صادق باشم. من 24 سال دارم. جوان و بسیار زیبا، خوش‌اندام، خوش هیکل، خوش بیان، دارای تحصیلات آکادمیک و مسلط به چند زبان دنیا هستم.

آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد.

چه برسد به 500 هزار دلار. خواست من چندان زیاد نیست. آیا مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلاری وجود دارد؟

آیا شما خودتان ازدواج کرده‌اید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟

چند سئوال ساده دارم:

1- پاتوق جوانان مجرد و پولدار کجاست؟
2- چه گروه سنی از مردان به کار من می‌آیند؟
3- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند؟

و اما جواب مدیر شرکت مورگان:

نامه شما را با شوق فراوان خواندم. در نظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :

درآمد سالانه من بیش از 500 هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما، وقت خودم را تلف می‌کنم.

از دید یک تاجر، ازدواج با شما اشتباه است، دلیل آن هم خیلی ساده است: آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبایی" با "پول" است. اما اشکال کار همین جاست: زیبایی شما رفته‌رفته بعد ده سال آرام آرام به کل محو می‌شود اما پول من، در حالت عادی بعید است بر باد رود.

در حقیقت، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبایی شما نه و چین و چروک و پیری زود رس زنانه جایگزین این زیبایی خواهد گردید و اثری از این جوانی و زیبایی باقی نخواهد ماند.

از نظر علم اقتصاد، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".

به زبان وال‌استریت، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما.

بنابراین هر آدمی با درآمد سالانه 500 هزار دلار نادان نیست که با شما ازدواج کند به همین دلیل ما فقط با امثال شما قرار می‌گذاریم اما ازدواج هرگز.

 اما اگر شما علاوه بر جوانی و زیبایی کالایی داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد و یا حداقل نفع آن از من منقطع نشود  کالاهایی با ارزش مثل "انسانیت، پاکدامنی، شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری، حمایت، دوست داشتن، عشق و ... " آن وقت احتمالا این معامله برای من هم سود فراوانی خواهد داشت چون ممکن است من حتی فاقد دارایی هایی با ارزش با مشخصات شما باشم و برای داشتن آنها پول زیادی خرج کنم. چون بعد چند مدت از ازدواج، بیش از زیبایی، اندام و هیکل،  مواردی که بیان کردم برای زندگی مشترک لازم بوده و من شدیدا به آنها نیاز پیدا خواهم کرد.

در هر حال به شما پیشنهاد می‌کنم که قید ازدواج با آدم های ثروتمند را بزنید. بجای آن شما خودتان می‌توانید با کمی تفکر و تلاش و با داشتن درآمد سالانه 500 هزار دلاری، فرد ثروتمندی شوید. اینطور، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید


جمعه 27 تير 1393برچسب:, :: 5:11 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali

فواید فراوان گوجه فرنگی برای زیبایی

گروه اینترنتی خورشید

 

گوجه‌فرنگی بدلیل مزه‌ی لذیذش، برای مدتی طولانی است که در برنامه‌ی غذایی اکثر ما وجود دارد. خیلی از ما این ماده‌ی غذایی شگرف را حتی بدون اینکه از مزایای آن مطلع باشیم مصرف می‌کنیم.

بهترین چیز درباره‌ی گوجه فرنگی، این است که به روش‌های مختفی می‌توان آنرا خورد! می‌توانید آنرا خام بخورید، در سالادتان خرد کنید، آنرا روی منقل کباب کنید، سوپ‌های لذیذی با آن درست کنید و خیلی کارهای دیگر.

گوجه‌فرنگی سرشار از مواد معدنی و ویتامین‌هایی است که مصرف روزانه‌ی آن‌ها برای اینکه پوستی زیبا و سالم داشته باشید کافی است. در این نوشته، با مزایایی از گوجه‌فرنگی در رابطه با پوستتان آشنا خواهید شد.

کمک می‌کند تا از پوست بی‌رنگ و رو یا زیاد برنزه شده‌تان خلاص شوید

همانقدر که پوست برنزه زیباست، زمان‌هایی هم آنقدر که باید برنزه نمی‌شویم، یا برعکس خیلی برنزه می‌شویم که واقعاً دوستش نداریم! مالیدن آب گوجه‌فرنگی یا پالپ‌های گوجه به محل مورد نظرمان، به شما کمک خواهد کرد تا سریع‌تر از شر آن رنگ اعصاب خرد کن خلاص شوید.

همچنین ترکیبات موجود در گوجه‌فرنگی برای بی‌رنگ و رویی پوست هم خوب است. معمولاً اغلب بدلیل کمبود ویتامین یا مواد معدنی است که رنگ پریده می‌شوید، و خوشبختان گوجه می‌تواند این را درمان کند.
با ما تبلیغ کنید

همچنین گوجه‌فرنگی برای پوست‌های چرب و مستعد آکنه نیز مفید است. گوجه اندازه‌ی منافذ را کوچک می‌کند، و به تنظیم چربی پوست نیز کمک می‌کند.

دستگاه گوارش را پاک می‌کند و پوستی روشن به ارمغان خواهد آورد

بین سلامت سیستم معده و گوارش و ظاهر پوست شما ارتباط نزدیکی وجود دارد. شاید خودتان هم متوجه شده باشید، زمان‌هایی که معده‌تان مشکل دارد بیشتر مستعد آکنه یا مشکلات پوستی دیگر هستید.

گوجه‌فرنگی حاوی فیبر زیادی است که به هضم کمک کرده و به پوست شما نیز آبرسانی می‌کند؛ و این باعث خواهد شد تا پوستی سالم و درخشان داشته باشید. پس یا آب گوجه‌فرنگی بخورید و یا خامش را گاز بزنید تا پوستتان بزودی درخششی طبیعی و جذاب پیدا کند.

گوجه برای دفع سموم عالی است

اگر به فکر یک سم زدایی هستید تا بدنتان و همین‌طور پوستتان را تمیز کنید، خوردن گوجه یا نوشیدن آب گوجه‌فرنگی در هر روز، بعنوان بخشی از دوره‌ی سم زدایی‌تان، ایده‌ای بی‌نظیر است.

گوجه‌فرنگی حاوی کلر و گوگرد است. در حین اینکه کلر به تمیز کردن کبد و کلیه کمک می‌کند، گوگرد مانع از هرگونه عفونت خواهد شد. و از آنجایی که کبد و کلیه نقش بسیار مهمی در پاکسازی خون دارند، گوجه هم در روتین سم زدایی نقش بسزایی پیدا می‌کند.

یک برنامه‌ی غذایی پر از گوجه، مطمئناً پوستی سالم و درخشان برایتان خواهد داشت.

گوجه بعنوان عاملی مرطوب کننده عمل می‌کند

گوجه فرنگی‌ها پر از آب هستند، بهمین دلیل هم آبدارند! خوردن یک گوجه‌ی خام در هر صبح بهمراه صبحانه، یا آب گرفتن یک گوجه‌فرنگی هنگامی که خیلی خسته هستید، بهترین کاری است که می‌توانید برای هیدراته ماندن پوستتان انجام دهید.

حتی می‌توانید آب گوجه‌فرنگی یا پالپ‌های آنرا روی پوستتان بمالید و از آن بعنوان مرطوب کننده استفاده کنید. از آنجایی که طبیعی هم هست، دیگر هیچ نگرانی بابت عوارض جانبی‌اش نخواهید داشت.

پس در این تابستان، با دم دست داشتن گوجه‌فرنگی بیشتر خوش باشید. تا آنجا که می‌توانید آنرا در خورد و خوراکتان بیفزایید، و از طعم خاص و مزایای باور نکردنی‌اش لذت ببرید.

 



چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 1:24 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+  

واقعاً این مانتوها برای پوشیدن طراحی شده‌اند؟!+ عکس
هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال ,....تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است

 
شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا درک کرد که این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی، حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد.

با رونمایی از طرح‌های تازه مانتو که از پرچم ایران و نمادهای جام جهانی به عنوان الگوی اصلی طراحی و رنگ بندی استفاده شده، این پرسش پیش آمده که آیا طراحی مانتوهای مورد تأیید بنیاد مد با واقع گرایی و مبتنی بر نیاز عمومی تعریف شده و کارکرد عمومی این پوشش‌ها در نظر گرفته شده است؟

 خانه مد از جمله مؤسسات تک منظوره‌ای است که بنیاد ملی مد و لباس برای مدسازی و ارائه طرح به بازار تأیید کرده است؛ بنیادی که قرار است در این حوزه پوشش‌های طراحی و تولید شده در داخل را با همکاری دیگر دستگاه‌های مسئول گسترش دهد و در همین راستا، به تازگی شاهد رونمایی از لباس‌هایی با طرح عجیبی از سوی این مجموعه بودیم و این طرح‌ها بر تن مدل‌های ایرانی روی استیج به نمایش درآمد و رونمایی شد.

در نشست رونمایی از این چهار طرح، مریم مویدی، مدیر خانه مد گفت: فضای موجود جامعه، مربوط به جام جهانی است. به همین علت، رونمایی از آثار ورزشی خالی از لطف نیست؛ البته قرار بود طرح‌ها پیش از جام‌جهانی رونمایی شود، ولی به دلیل مشکلاتی، دریافت مجوز به طول انجامید. چهار طرح به نام‌های پانچو یوز، مانتوزا، آرک ایرانی و مانتو یوز است که هر کدام به دلیل استفاده از المان‌هایی نظیر یوزپلنگ و پرچم ایرانی اینچنین نامگذاری شده‌اند.

هرچند مشخص نیست این طرح‌ها دقیقاً برای استفاده بانوان در محیط‌‌های ورزشی نظیر ورزشگاه‌ها طراحی شده یا استفاده در اماکن عمومی، با توجه به عدم امکان حضور بانوان در مسابقات فوتبال و والیبال و برخی رشته‌های دیگر که تمرکز بیشتری در این دوره بر آنها وجود دارد و همچنین تمایل نداشتن بیشتر بانوانی که در کشورهای خارجی به تشویق ملی می پردازند، از چنین پوشش هایی ـ به دلایل کاملاً مشخص ـ تنها گزینه پیش روی، استفاده در سطح شهرهای ایران است.

 
http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt1.jpg
http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt2.jpg

http://www.seemorgh.com/uploads/1393/04/fetfrt3.jpg
شاید نیاز به نگاه عمیق کارشناسی نباشد تا دریافت این طرح‌ها توان جذب مخاطب داخلی را نیز ندارد و نشانه‌هایی چون پرچم آنچنان گل درشت در طرح‌ها مورد پردازش قرار گرفته‌اند که کمتر زن ایرانی حاضر به پوشیدنش در محیط های عمومی خواهد شد و در ورزشگاه ها نیز طبیعتاً امکان حضوری وجود ندارد که قرار باشد این لباس ها کاربرد داشته باشد و صرفاً در ورزشگاه ها استفاده شود!

با این اوصاف، تنها مشتری این طرح‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال خواهند بود که ممکن است تعدادی از این پوشش‌های مصوب را خریداری کرده و رایگان در مسابقات خارجی میان تماشاگران ایرانی پخش کنند و به عبارت ساده تر، بازار اقتصادی مشخصی نمی‌توان در فضای عمومی عرضه لباس برای این پوشش‌ها و طراحی‌های مشابه که با واقع نگری گره نخورده‌اند، متصور شد.

بی گمان طراحی‌های متفاوت و تازه یکی از ابزارهای شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی و ارائه گسترده‌تر طرح‌هایی است که این مخاطب به آن گرایش نشان می‌دهد، ولی در این میان آنچه محل تأمل است، بی توجهی به بدیهیات در امر طراحی است. در سال‌های اخیر، قریب به اتفاق تلاش‌ها برای ارائه طرح‌های نو در کشور به ویژه برای پوشش بانوان، به شکست انجامیده و این اتفاق به واسطه در نظر نگرفتن بدیهیاتِ این حوزه است.

خلاصه آنکه با دیدن این طرح‌ها، آنچه به ذهن می‌رسد، علت عرضه آنها بدون در نظر گرفتن پذیرش عمومی شان است. حتی اگر بر فرض ضعیف، اگر این پوشش‌ها با اقبال عمومی روبه رو شوند، آیا دیگر نهادها همچون ضابطین، این طرح ها را پذیرفته اند و بانوان کشورمان می‌توانند با چنین پوشش‌هایی در معابر عمومی ظاهر شوند و با تذکر نهادهایی چون گشت ارشاد مواجه نخواهند شد؟ مد در کشورمان امری بسیار پیچیده تر از دیگر کشورهاست و بیش از طرح تازه، نیاز به اندیشه های تازه است.


یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 3:41 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

روایت یک بخشش

  

قرار بود بامداد روز   جانی اسیر طناب دار شود. اما یک خواب، یک شهر و یک جریان رسانه‌ای، در دقیقه‌ 90 روح بزرگ پدر و مادری را بر انگیخت تا از خون پسرشان بگذرند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آبان 1386 بود که یک دعوای ساده در چهارشنبه بازار شهر کوچک "رویان" از توابع شهرستان "نور" فاجعه آفرید و زندگی جوانی 18 ساله را به پایان رساند. از آن روز به بعد، او که دستش به خون آلوده بود منتظر مرگ بود و هر لحظه به اندازه یک سال پیر می‌شد تا بامداد امروز (سه شنبه) که خدا به او رحم کرد تا طناب دار از گردنش باز شود.

قرار بود "بهتاش" خیلی زودتر از این‌ها تقاص جرمش را پس بدهد، اما تقدیر چیز دیگری برایش رقم زده بود؛ گویا هنوز عمرش به دنیا بود تا ما شاهد باشیم که روح یک پدر و یک مادر داغدیده چقدر می‌تواند بزرگ و صبرشان چقدر می‌تواند عظیم باشد.

تنها ثانیه‌ای تا مرگ فاصله داشت، کافی بود به چهار پایه زیر پایش تلنگر بزنند اما "مادر" به یک سیلی بسنده کرد و "پدر" طناب مرگ را از دور گردنش باز کرد.

عبدالغنی حسین زاده، پدر آن جوان 18 ساله است که شش سال قبل جانش را در یک دعوای خیابانی قربانی کرد. او 18 سال است که در "رویان" مدرسه فوتبال دارد و فوتبالیست‌های زیادی را تربیت کرده است. "محسن بنگر" و "محسن یوسفی" دو فوتبالیست نامداری هستند که کارشان را از مدرسه فوتبال "درخشان" شروع کردند.

این مربی قدیمی و کار کشته مازندرانی، صبح امروز (سه شنبه) تنها لحظه‌ای مانده به اجرای حکم قصاص، طناب دار را از گردن مربی باز کرد. اگر پای حرف‌هایش بنشینید بیش از آن که از داغ فرزندش غمگین باشد، از بی‌مبالاتی و خطاهای جوانان این روزگار می‌نالد.

در صدایش لرزش نبود، از کاری که کرده بود کاملا راضی بود و خدا را شکر می‌کرد که در لحظه آخر رحم را بر دل او و همسرش مستولی کرد تا بتواند "ببخشد".

در اینجا صحبت‌های عبدالغنی حسین زاده را می‌خوانید:

* بگذارید ماجرا را از سال 1382 تعریف کنم. در آن سال یک موتوسوار که خلاف جهت خیابان حرکت می‌کرد با پسر 11 ساله‌ام برخورد کرد و او را کشت! چهار سال بعد، پسر بزرگم که 18 سالش شده بود در چهارشنبه بازار "رویان" با دوستانش قدم می‌زد تا این که "بهتاش" به او تنه زد. بهتاش در حادثه تصادف موتورسیکلت با پسر کوچکم، ترک راننده بود. عبدالله (پسر بزرگ) از تنه بهتاش ناراحت شد و به او لگد زد. این جا بود که جوان قاتل از جورابش یک چاقوی معمولی آشپزخانه بیرون آورد.

* بهتاش جوان بی تجربه ای بود و کار با چاقو را بلد نبود. او ناشی بود و برای همین پرید روی هوا و ضربه‌ای به پسرم زد که متاسفانه شاهرگش را قطع کرد. خودش هم فرار کرد، ولی ماموران نیروی انتظامی او را در خانه‌اش دستگیر کردند.

* قاتل به مدت دو سال زندان بود و ما در دادگاه به دنبال پرونده‌ بودیم. دادگاه در ساری بود که در آن قاتل ارتکاب جرم را انکار کرد، ولی قاضی به او گفت که قبلا اعتراف کرده و حالا اگر می‌خواهد بخشیده شود باید راستش را بگوید. در نتیجه‌ اعتراف کرد.

* شش سال گذشت. در این مدت قاتل در زندان نور اسیر بود و ما منتظر صدور حکم بودیم تا حکم صادر شود و به تایید دیوان عالی کشور برسد، شش سال طول کشید. در نهایت خرداد 92 حکم قصاص رسید، اما چون محرم بود، گفتیم که بهتر است اجرای آن بماند برای بعد.

* اجرای حکم به اسفند 92 موکول شد، اما این بار هم نخواستیم که در شب عید این کار را انجام دهیم. قرار شد حکم 20 فروردین 93 اجرا شود. اما باز هم گفتند که حکم چند روز دیگر یعنی 26 فروردین می‌رسد.

* همسرم واقعا آسیب دیده بود. من هر روز در مدرسه فوتبال مشغول بودم و با دیدن بچه‌ها احساس می‌کردم که آنها هم فرزندم هستند. اما همسرم در گوشه خانه بود و عکس بچه‌ها را می دید و ناراحت می‌شد. این وضعیت ادامه داشت تا این که همسرم خواب دید.

* سه روز قبل از اجرای حکم، همسرم خواب دید که پسر بزرگم به پسر کوچکم می‌گوید به "مامان بگو انتقام جو نباشد، جای ما خوب است!" این خواب دل همسرم را کمی آرام کرد و گفتم که این طوری تا روز اجرای حکم می‌توانیم بیشتر فکر کنیم. روز اجرای حکم هم خدا رحم به دل ما انداخت و قاتل را بخشیدیم.

* رسانه‌ها درباره ماجرا مطلب نوشتند و برنامه «90» هم قصه ما را پخش کرد. فردوسی‌پور با من تماس گرفت و درخواست کرد که از خون پسرم بگذریم. علی دایی و محسن بنگر هم زنگ زدند. امیر قلعه‌نویی هم دیشب (دوشنبه) زنگ زده بود.

* همه کسانی که زنگ زدند قول‌هایی دادند و گفتند که پول می‌دهند یا مدرسه فوتبال می‌سازند. ما انتظار هیچ پولی نداریم و فقط به خاطر رضای خدا این کار را کردیم.

* اگر کسی می‌خواهد برای بچه‌های شهر ما کاری کند مختار است و به ما مربوط نیست. ما از هیچ کس چیزی نمی‌خواهیم.

* ما دو پسر داشتیم که از دست دادیم و حالا تنها یک دختر برایمان مانده که در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کند. از جوان‌ها می‌خواهم که دعوا نکنند و در درگیری‌ها تا می‌توانند شرکت نکنند. اگر هم ناچار به دعوا شدند دست به چاقو یا این چیزها نبرند که خود را اسیر کنند. این تنها نصحیت من به جوان‌ها است.

 

مادر بلال، روز قبل از اجرای حکم قصاص، در حالی که پس از تماس تلفنی برخی از آشنایان از بخشش پسرش ناامید شد.

 

 

خانواده عبدالله در حال بیرون آوردن طناب دار از گردن بلال

 






یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 2:57 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali