درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه





بگذارید از مزایای ازدواج دانشجویی بگوییم و بعد سراغ معایب آن برویم.
اولین بحث مهم درباره ازدواج دانشجویی، شناخت و پیدا کردن همسر ایده آل در دانشگاه است. ازدواج دانشجویی این شانس را به شما می دهد که با کسی زندگی کنید که شرایط سنی مشابهی با شما دارد. در فضای اجتماعی نسبتا مشترکی با شما بوده و حتی شاید هم رشته شما باشد. هم رشته بودن به خودی خود زمینه اشتراک های زیادی را به وجود می آورد و شما را به بیان مشترک نزدیک تر می کند.
دانشجویان مدت زمان زیادی (حداقل 2 سال ) در کنار هم درس می خوانند و می توانند بهتر و بیشتر خصوصیات و ویژگی های رفتاری، روانی و اخلاقی یکدیگر را ببینند و بشناسند. اما مشکل اینجاست که هر روز دیدن و رابطه داشتن با همدیگر، روابط عاطفی عمیقی میان دختر و پسر به وجود می آورد و باعث می شود دو طرف نتوانند به شناخت درست و دقیقی از فرد مقابل برسند.
در محیط دانشگاه، شما با طیف گسترده ای از افراد رو در رو هستید که ممکن است فرهنگ متفاوتی داشته باشند. از شهری آمده باشند که کیلومترها با شما فاصله دارد و به آداب و رسوم یا عقایدی پایبند باشند که بسیار با عقاید شما و خانواده تان متفاوت است. بنابراین، توجه داشته باشید تا در انتخاب همسر آینده تان در دانشگاه، صرفا به دلیل اشتراکاتی که در زندگی تحصیلی یا اجتماعی تان دارید، اقدام نکنید و به زمینه های رشدی، شهر محل سکونت و بستر خانوادگی فرد توجه داشته باشید.
از طرف دیگر، بسیار اتفاق افتاده كه برخی از افراد سود جو به بهانه ازدواج با فرد مقابل رابطه برقرار می كنند و بعد از ایجاد دوستی و رابطه عاطفی نه تنها رابطه به ازدواج ختم نمی شود، بلکه باعث ایجاد مشكلاتی مثل افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباط های غیر اخلاقی، ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی مثل افسردگی های حاد، اقدام به خودكشی و... هم می شود. به همه این ها اضافه کنید این که یک رابطه دانشجویی، ممکن است باعث شود همه دانشگاه شما دو نفر را مرتبط با هم بدانند و به این دلیل حتی با برهم خوردن رابطه شما با این فرد، پیشنهادهای دیگر ازدواج تان را از دست بدهید یا اگر پسر هستید، دختران دیگر به خاطر بی اعتمادی به شما، حاضر به برقراری رابطه جدی و منجر به ازدواج نشوند.
اما یکی دیگر از مزیت های ازدواج دانشجویی آن است که در این ازدواج ها، توقعات کمتری از عروس و داماد وجود دارد و شما اگر در دوران دانشجویی‌تان ازدواج کنید به احتمال زیاد هم خانواده ها حمایت تان می کنند و هم کمتر کسی از شما توقع زیاد دارد.
ازدواج در دوران دانشجویی، به شما کمک می کند زندگی تان را نظم دهید و زودتر به فکر آینده تان بیفتید. علاوه بر این، می تواند به سازگاری بیشتر شما با شرایط کمک کند. شما و همسرتان هر دو انگیزه های زیادی برای ساختن زندگی و جمع و جور کردن و به دست گرفتن کنترل شرایط را دارید و این شانسی است که در دوران دانشجویی بیشتر از همیشه به شما رو می کند.

به این نکته ها دقت کنید
ازدواج دانشجویی ظرافت هایی هم دارد که شاید بعضی اوقات معایب این ازدواج ها به حساب بیایند. بنابراین نباید از آن غافل باشید. ظرافت هایی که البته با کمی توجه و دقت و تلاش و صبوری می توانید از آنها عبور کنید.
1 - از آنجایی که پسر دانشجو، سن کمی دارد و هنوز به عنوان یک نیروی کار وارد اجتماع نشده است، مشکلات مالی در این دوره بیشتر است و شما باید با قناعت و ساده زیستی بیشتری زندگی کنید. از آن گذشته، ممکن است پسر بعد از پایان تحصیل نتواند به سرعت کار با ثباتی پیدا کند و این مساله روی زندگی شان سایه بیندازد.

2 - شما حتی اگر در دوران دانشجویی شاغل هم باشید، به احتمال زیاد این شغل نیمه وقت یا با حقوق کمی است. بنابراین بعد از پایان تحصیل، در صدد پیدا کردن یک شغل بهتر و تمام وقت خواهید بود. پیدا کردن این شغل به معنی آن است که شما در شروع یک بحران جدید قرار دارید. بحران هویت یابی شغلی.

3 - شما تازه فارغ التحصیلی هستید که هنوز به درستی نمی دانید چه شغلی دارید؟ چه تعریفی از جایگاه اجتماعی تان باید داشته باشید و چه چشم اندازی برای آینده زندگی تان خواهید داشت. حتی نمی دانید از نظر مالی چقدر توانمند هستید و چطور باید حساب دخل و خرجتان را داشته باشید. بنابراین، این بحران که خیلی ها در دوران تجرد آن را تجربه می کنند، برای شما در دوران تاهل اتفاق می افتد و طولانی شدن آن می تواند همسرتان را هم درگیر کند و روی روابط شما سایه بیندازد.
به هر حال اولین ویژگی یک مرد، توانایی اداره زندگی است و این محقق نمی شود مگر آنکه شما تعریف درستی از هویت اجتماعی و شغلی تان داشته باشید. در واقع باید بگوییم که بلوغ اجتماعی و اقتصادی بیشتر پسرانی که در دوران دانشجویی ازدواج می کنند، برای آنها مرحله سختی خواهد بود و همسرشان باید بسیار صبور باشد. دیگران سختی های این بلوغ را به تنهایی تحمل می کنند اما شما باید دو نفره تبعات آن را به دوش بکشید و مسلما به همدلی بیشتری نیاز دارید تا کم نیاورید و بتوانید سختی ها را پشت سر بگذارید.




انسان امروزی برای رسیدن به خوشبختی و سعادت، تلاشهای زیادی را انجام می دهد، که گاها منجر به تحمل هزینه های سنگینی نیز می شود، این در حالی است که دین مبین اسلام روشهای کم هزینه ای را برای رسیدن به خوشبختی و آرامش توصیه کرده است، و فقط کافیست انسان با استفاده از مطالعه و یا مشاوره با این روشها آشنا گردد.
یکی از مهم ترین و تأثیر گذار ترین روش برای رسیدن به خوشبختی و آرامش ایجاد جو تشکر و قدردانی در خانواده می باشد.
یکی از علل عدم تشکر و قدردانی از همسر در زندگی نداشتن اطلاعات لازم در مورد آثار و برکات انجام این عمل می باشد. سپاسگذاری از افعال و گفتار طرف مقابل در زندگی می تواند رنگ و بوی نشاط و خوشبختی را به زندگی هر زوجی وارد نماید.
در این جا سعی شده به پاره ای از آثار و برکات تشکر و قدردانی در زندگی خانوادگی اشاره شود، تا خانواده ها با آشنا شدن به این موارد، خود را ملزم به این نکته مهم اخلاقی، رفتاری "تشکر از همسر" در زندگی خود نمایند.
به امید روزی که شاهد اختلاف بین هیچ زوجی نباشیم.

1 - رشد معنوی

یکی از اساتید برجسته اخلاق می فرمودند که، تشکر از همسر حتی در زمانی که کار ناقصی را انجام داده باعث رشد معنوی می شود. این به این معنا است که برای رشد یافتن در زمینه معنویت جدا شدن از خانواده و جامعه کمک چندانی نمی کند، بلکه بودن در کنار افراد دیگر و داشتن یک رابطه صحیح می تواند انسان را در رسیدن به معنویت کمک شایانی نماید.

2 - خوشحال نمودن طرف مقابل

یکی از دغدغه های زوجین انجام دادن کاری برای خوشحال نمودن طرف مقابل است. این کار برخی اوقات منجر به تحمل زمان و هزینه های زیادی نیز می گردد. اما یک راه ساده و کم هزینه به جهت خوشحال نمودن طرف مقابل تشکر و قدردانی نمودن از فعالیت های صورت گرفته در خانواده است. این روش می تواند با یک عمل یا گفتار ساده صورت گیرد.

3 - جلب محبت

تلاش زن و مرد برای جلب محبت همسر خود قابل توجه است، خصوصا در زمانه ای که جلوه های بیرون از خانواده برای زوجین متنوع و زیاد گشته است. تشکر از همسر به شیوه های مختلف کمک می کند تا انسان به راحتی بتواند محبت طرف مقابل را به خود جلب نماید.

4 - ارضای نیاز به قدردانی

هر انسانی نیاز به قدر دانی از فعالیتهایش را دارد که اگر این نیاز به خوبی در خانه بر طرف شود رابطه خانواده را مستحکم خواهد نمود. ضمن اینکه برآورده نشدن نیازها عامل بوجود آمدن عقده ها و افسردگی می باشد.

5 - ایجاد گرمی و صمیمیت

تشکر نمودن از همسر میتواند سردی روابط بین زوجین را گرما ببخشد.

6 - دلگرمی در کارهای خانه و بیرون

داشتن این حس که فعالیت های من در خانه و یا بیرون از منزل از چشم همسرم پنهان نبوده و او به خاطر این فعالیتها از من تشکر می کند، این دلگرمی را بوجود می آورد که شخص با تمام وجود به کار خود ادامه دهد.
ضمن اینکه می توند در تکمیل کارهای ناقص نیز مۆثر باشد.

7 - ایجاد دلبستگی و علاقه

معمولا توجه به موقع و لازم می تواند یک علاقه خوب را فراهم نماید و این مهم، با تشکر از کار همسر که همان توجه به موقع است حاصل می گردد.

8 - تأثیر در رفتار و اخلاق

انسان بنده کسی است که به کار او اهمیت دهد و احساس کند زحماتش نزد او ارزشمند است، لذا ایجاد حسن خلق و رفتار مطلوب را به دنبال خواهد داشت.

9 - امتیاز دادن به طرف مقابل

مرد زمانی که همسرش از او تشکر کند به همسر خود امتیاز داده و حس می کند که او را دوست دارد. زیرا مردها بیش از اینکه از زنها کار بخواهند، می خواهند آنها را دوست بدارند و قدردان باشند.

10 - احساس ارزشمند بودن

در تشکر در واقع پذیرش فعل انجام شده و قبول فی الجمله ای آن است، به این بیان که فرد خود را ارزشمند تلقی می کند.

11 - احساس مفید بودن

تشکر کردن از افعال دیگران این حس را در شخص ایجاد میکند که او فردی مفید و کارآمد است در مقابل عدم تشکر فرد را دچار توهم بی فایده بودن می کند.

12- احساس رضایتمندی

در خانواده کسی بابت انجام کارهای خود مزد و یا حقوقی دریافت نمی کند و تکرار برخی کارها ممکن است ملال آور شود که راهکار عدم ایجاد ملالت، تشکر از فعالیت انجام شده است، و این تشکر احساس رضایتمندی را در افراد تقویت می نماید.

13 - تحمل مشکلات

زندگی مشترک سرشار از مشکلات فراوانی است که باید زوجین این مشکلات را تحمل کرده تا زندگی شیرینی را تجربه کنند.
تشکر از همسر این کمک را می نماید که شخص در رویارویی با مشکلات در راه رفاه خانواده خود بیشتر و بهتر اقدام کند، و این تشکر اعطای دلگرمی به فرد را در برخورد با مشکلات را می دهد.

14 - آرامش

برای آرامش عوامل زیادی برشمردند اما از علل مهم و کارآمد می توان به تشکر اشاره کرد زیرا عدم این کار باعث ایجاد اضطراب و نگرانی از فعالیت انجام شده می شود.
به این بیان که وقتی از کار انجام شده تشکر نشود، فرد احساس میکند کاری که انجام داده و زمان و پول و ... را که برای این کار صرف کرده بی ارزش تلقی شده و یا نتوانسته کار مناسب را انجام دهد . این خود سلب آرامش را به دنبال دارد.
اگر از اقدامات صورت گرفته به هر میزان تشکر صورت پذیرد، به فرد این آرامش را می بخشد که کارش بی ارزش نبوده و یا اینکه مورد قبول واقع شده است.

15 - تداوم فعالیت ها

هر انسانی زمانی که بعد از انجام دادن یک کار تشویق شود مطمئنا به دنبال تکرار آن کار برمی آید. اما عدم تشویق و توجه باعث سردی در انجام مجدد کار شده و یا اگر مجبور به تکرار باشد از انجام آن لذت نبرده که هیچ، ممکن است رنج نیز ببرد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: سپاس گذاری کن از کسی که به تو احسانی نموده، این امر باعث پایداری احسان می شود و اگر سپاسگذاری نکنی احسان دوام نمی یابد.




یکی از پیامدهای طبیعی و قابل انتظار طلاق، جدایی یکی از والدین از فرزندان است. در بیشتر جوامع این اتفاق برای پدران بیشتر از مادران رخ می دهد. لذا این فرزندان ممکن است جریان رشد و تحول خود را در یک خانواده ای متشکل از مادر و ناپدری طی کنند.
با ازدواج مجدد مادر، روابط جدیدی به رابطه خانواده افزوده می شود. تحقیقات جدید نشان می دهد کودکانی که در خانواده های ناتنی زندگی می کنند بیش از کودکانی که در خانواده تنی زندگی می کنند ممکن است با ناسازگاری مواجه شوند.


تحقیقات نشان می دهد که پسرها و دخترها تا دو سال بعد از ازدواج مجدد والدین خود در سازگاری با والد جدید مشکل دارند. ولی پسرها بعد از دو سال ظاهرا با حضور ناپدری کنار می آیند در حالی که دختران هنوز در پذیرش ناپدری مشکل دارند چرا که ناپدری ها برای پسرها، نقش ساختار، نظارت و حمایتی را که مادرشان فراهم نمی آورد فراهم می کنند. این در حالی است که دخترها با مادر خود رابطه نزدیکی دارند و لذا حضور ناپدری این رابطه نزدیک را مختل می کند.


در کل به نظر می رسد که برای ناپدری ها جا افتادن در خانواده ای که دختری زیر سن نوجوانی در آن زندگی می کند خیلی سخت است اما برای خانواده ای که دارای فرزند پسر است این سازگاری بسیار راحت تر است. لذا به ناپدری ها توصیه می شود که رفتار کودک را کنترل نکنند بلکه با او رابطه خوبی برقرار کنند و به مادر در تربیت فرزندش کمک کنند سپس رفته رفته روش تربیتی مقتدرانه را اتخاذ کنند.


البته این دست خانواده ها هم همانند هر پدیده دیگری می تواند با سو کارکردها و مشکلاتی همراه باشد. برای مثال آمارها نشان می دهد که سو استفاده و آزارگری کودکان بیشتر در خانواده هایی رخ می دهد که شامل مادر و ناپدری است اما در خانواده هایی که والدین اصلی حضور دارند کمتر این اتفاق رخ می دهد. البته این آمارها اصلا به معنای زیر سوال بردن نقش ناپدری نبوده و یا نشان از بی مهری و بی عاطفگی کلی مردان نسبت به فرزندان همسرشان نمی باشد.


همچنین باید به یاد داشته باشیم که در بسیاری از این موارد اگر بچه با ناپدری در تعامل منظم نباشد به نوعی دیگر دچار مشکل می گردد چرا که مسلما فرزندان به خصوص فرزندان پسر نیازمند همانند سازی با یک مرد هستند و در خانواده هایی که طلاق رخ داده و مادر و پدر از هم جدا شده اند و فرزندان پسر محروم از محبت و حضور یک مرد هستند، ناپدری می تواند به خوبی این نقش را محقق سازد.


لذا با توجه به نقش سازنده ای که یک ناپدری می تواند در خانواده ایفا کند، این سوال در ذهن ایجاد می گردد که یک ناپدری چه برخورد و رفتاری باید در خانه با فرزندان ناتنی خود داشته باشد؟
به عنوان مورد اول این مرد به همراه مادر کودک می تواند نقش الگو و مدل از یک ارتباط سالم را برایشان ایفا کنند و این چیزی است که پدر و مادر اصلی نتوانسته اند به خاطر اختلافاتی که با هم دارند این مسئولیت را به درستی ایفا کنند. در شرایط ایده آل کودک می تواند ببیند چگونه والدین توجه و احترام متقابل به یکدیگر را ابراز می کنند، چگونه با هم همکاری می کنند تا به یک توافق و مصالحه خوب برای کل خانواده برسند.


در بسیاری از مواقع مشاهده می شود که جدایی والدین از هم و رفتن پدر باعث ایجاد افکار باورهای عجیبی در کودکان می شود مثلا برخی از کودکان تصور می کنند پدرشان ناپدید شده و یا برخی دیگر تعریف پدر را به عنوان مردی می دانند که هر از گاهی باید با او ملاقات کنند در حالی که حضور مثبت یک ناپدری می تواند این دست باورها و افکار را در ذهن کودکان اصلاح کند.
لذا اگر یک مرد ( یعنی همان ناپدری ) به طور واقعی رابطه ای عمیق با مادر این کودک داشته باشد این عشق می تواند به فرزندان این زن هم تسری یابد.


شاید در نگاه اول ، دیدگاه خوبی نسبت به ناپدری ها وجود نداشته باشد اما واقعیت این است که بسیاری از ناپدری ها انسانهایی وظیفه شناس و مسئولیت پذیری هستند و نسبت به فرزندان همسر خود کاملا حس حمایتی و پدر گونه دارند و نسبت به اینکه چگونه حضورشان می تواند رشد فکری، ذهنی و جسمی این کودکان را گسترش دهد احساس مسئولیت می کنند. و البته به نظر می رسد که برای ایفای درست این نقش، تعاملی دو سویه لازم است. یعنی از سوی دیگر این دست از کودکان هم باید پیشاپیش آمادگی پذیرش ناپدری را از طریق مادر خود کسب کنند و دایما مادر سعی کند تا رابطه میان فرزند و همسر جدیدش را اصلاح کنند و از طرف دیگر باید به خوبی تلاش کرد تا از ناپدری هایی که تلاش می کنند جای خالی ناشی از فقدان یا لاقید بودن پدر واقعی را پر کنند تشکر و قدردانی کنند و به آنها احترامی خاص بگذارند.



شاید شما هم با این مشكل روبه‌رو شده باشید: كودكتان ناگهان در رختخواب می‌نشیند، با وحشت جیغ و فریاد می‌زند، عرق می‌كند، با دست و پا به اطراف می‌زند و بعد از چند دقیقه آرام می‌گیرد و دوباره به خواب می‌رود، اما علت این رفتار چیست؟
شما به عنوان پدر و مادر چه باید بكنید؟

به طور كلی 2 نوع اختلال با جیغ كودك هنگام خواب در ارتباط است:
ترس شبانه و كابوس شبانه
اگر چه ترس شبانه كمتر شایع است، اما در صورت بروز آن چند ساعت پس از خوابیدن كودك بلندمی‌شود و در حالی كه ترسیده و گیج به نظر می‌رسد. بیشتر اوقات علت ترس شبانه فعالیت بیش ازحد سیستم اعصاب مركزی است كه در كودكان هنوز در حال تكامل است و در 80 درصد موارد می‌تواند ارثی باشد. ترس شبانه درمان خاصی ندارد و با تكامل سیستم عصبی معمولا برطرف می‌شود. اما در كابوس شبانه كودك كاملا بیدار می‌شود و به یاد می‌آورد كه یك خواب وحشتناك دیده است. كودكان اغلب از سن 3 سالگی درگیر كابوس‌های شبانه می‌شوند و این كابوس‌ها در سن 4 تا 6 سالگی كودك به اوج می‌رسد.

چرا بچه‌ها كابوس می‌بینند؟
كابوس‌دیدن بخشی از روند رشد كودك شماست، اما از عللی كه می‌توانند سبب كابوس دیدن كودك شوند می‌توان به بی‌توجهی والدین نسبت به كودك، محیط یا شرایط اضطراب‌آور و ناآرام،دیدن برنامه‌های خشن و ترسناك و در نهایت شنیدن داستان‌های ترسناك اشاره كرد.
طبیعی است كه شما نمی‌توانید مانع كابوس‌ دیدن كودكتان شوید، اما می‌توانید كاری كنید كه او راحت به خواب رود، بنابراین بهتر است:
1 - در ساعات منظمی كودك را بخوابانید و او را در ساعت منظمی نیز بیدار كنید.

2 - اگرچه كودكان از كابوسی كه دیده‌اند چیزی به خاطر نمی‌آورند، اما اگر راجع به آن صحبت كردند با دقت به آن گوش كرده و آن را جدی بگیرید.

3 - وقتی دست و پا می‌كوبد به خودش آسیبی نمی‌زند.

4 - وقتی كودك جیغ می‌كشد سریع به سراغ او بروید و اگر بیدار شده به او اطمینان بدهید كه او را تنها نمی‌گذارید و به او احساس امنیت دهید.

5 - هرگز اجازه ندهید كودك بعد از بیدار شدن به اتاق شما بیاید، ممكن است این كار برای او عادت شود یا این مطلب را به او القا كند كه اتاق خودش مكان امنی نیست.

6 - سعی كنید كودك در طول روز استراحت كافی داشته باشد، زیرا ترس شبانه در زمان‌هایی رخ می‌دهد كه كودك خیلی خسته است.




برای ازدواج کردن دلایل بسیاری وجود دارد، اما برای ازدواج نکردن دلیل آوردن اغلب سخت و مشکل است. دلایلی هست که فرد به خاطر آنها ازدواج می کند، ولی همان دلایل می تواند ازدواج را با مشکلات و تضادهای قابل توجهی رویاروی کند.

دلایل نادرست ازدواج عبارتند از :

1 - شورش بر علیه والدین
تعارض با والدین، می تواند یکی از دلایلی باشد که فرد جوان را بسوی ازدواج سوق دهد. وقتی فردی در خانواده ای زندگی می کند که والدین او اهانت کننده و تحقیر کننده هستند، بنظر می رسد که ازدواج انتخاب موجهی باشد. آنهایی که در آتش تعارض های طولانی مدت والدین سوخته اند، آنهایی که قربانی پدر و مادری معتاد بوده اند و آنهایی که قربانی آزارهای جسمانی ، هیجانی و جنسی در خانواده بوده اند، دلایل موجهی دارند تا از خانواده به نحوی بگریزند و از آن دور شوند. اما آیا داشتن دلیل موجه برای ترک خانواده ضرورتا دلیل موجهی برای ازدواج است؟

در این گونه موارد بهتر است که افراد استقلال شخصی خود را بسط دهند و با خانواده خود روبرو شوند، به روابط خود و خانواده خود بیندیشند و برای مشکلات و مسایل راه حلی بیابند، تا اینکه درگیر ازدواج شوند و یا به فکر ازدواج باشند. با ازدواج می توان از یک شرایط فاجعه بار گریخت اما با چه بهایی؟ تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از افراد که از آزار والدین به ازدواج پناه برنده اند، ازدواج آنها نیز آزار دهنده بوده است.

2 - جستجوی استقلال

جوانان به اینکه روی پای خود بایستند و کارهایشان را خودشان انجام دهند و یا مستقل باشند، کشش و علاقه زیادی دارند. اما استقلال امری است که فرد، فقط به تنهایی می تواند به آن برسد. با اتکای به همسر، فرد به استقلال نخواهد رسید. بسیاری هستند که ازدواج می کنند تا مستقل شوند، اما مستقل شدن سال ها وقت می برد و امری است وابسته به خود فرد تا هرچه بیشتر، روی پای خود بایستد.

3 - التیام یک ارتباط شکست خورده

این مورد، از موضوعاتی است که شناسایی آن در دیگران راحت تر از شناسایی آن در خودمان است. پاسخ رایج به هشدارهای دیگران معمولا این است که " نه! من می فهمم که شما چه می گویید، اما این مورد فرق دارد. " ما تمایل داریم که ارتباط جدید و آمیخته با عشق را تنها از منظر وجوه مثبت بنگریم و از اینکه ممکن است این ارتباط واکنش به یک ارتباط قبلی باشد می پرهیزیم و غفلت می کنیم. فردی که در موقعیت التیام است، ممکن است برای حمایت هیجانی نیاز به یک ارتباط دیگر داشته باشد. ازدواج زمانی موفق تر خواهد بود که دو نفر ((بخواهند)) ازدواج کنند. تا اینکه ((نیاز)) به ازدواج داشته باشند. ارتباطی که براساس التیام یکی از دو نفر شکل گیرد، از همان آغاز در معرض خطر است، چرا که عاطفه بین آن دو نه تنها به دلیل دوستی و عشق، نیست بلکه به خاطر شفا بخشی و التیام زخمها و جراحات ارتباط دیگری است که قبلا رخ داده است.

4 - فشار خانواده یا اجتماع

برخی از خانواده ها مطابق آداب، فرهنگ و عرف خود برای ازدواج به جوانان فشار می آورند. در یک جامعه شهری و تحصیل کرده، این فشار می تواند نامحسوس و ظریف باشد. اما در جامعه ای دیگر با صراحت و به طور مستقیم از جوان می خواهند که ازدواج کند. خانم ها بیشتر در معرض این استرس هستند. بسیاری از وقتی که شهر خود را ترک می کنند و به دانشگاه می روند، پس از مدتی شاهد ازدواج هم کلاسی‌های دوره دبیرستان خود خواهند بود. که حتی بچه دار نیز شده اند و همین می تواند بر آنها فشار روانی و استرس وارد کند. در ازدواج نباید عجله کرد. معمولا شتاب در ازدواج به ارتباط شاد و سالمی منجر نمی شود. افرادی که با دلایل درست سعی در انتخاب همسر دارند نباید تسلیم این فشارها شوند.

5 - نیاز جنسی

ازدواج تنها به دلیل رفع نیاز جنسی احتمالا نمی تواند به ازدواج موفقی منجر شود. چرا که دیگر عوامل مرتبط با ازدواج، معمولا از چشم دور می ماند. در این گونه ازدواج، زیبایی های ظاهری همسر بیشتر مد نظر قرار می گیرد و شتاب و عجله نیز عامل تاثیر گذار منفی دیگری است. در فرهنگ عامه، به اشتباه ، باور بر این است که عدم ارضای نیاز جنسی سبب برخی بیماری های روانی می شود. مثلا برای بهبود حال بیماران روانی، برخی توصیه به ازدواج می کنند که نه تنها حال بیمار را بهبود نخواهد بخشید، بلکه استرس و فشار روانی بیشتری را ایجاد خواهد کرد.

6 - احساس کمبود و تهی بودن

گاهی افرادی که هدفی را در زندگی دنبال نمی کنند، نمی دانند که از زندگی چه می خواهند، احساس ناکامی می کنند و از زندگی خود راضی نیستند، برای حل این مشکلات به ازدواج روی می آورند، که قطعا دلیل نادرستی برای ازدواج است.

7 - احساس گناه
گاهی در رابطه با یک نفر احساس گناه می کنیم و به دلیل احساس گناه یا احساس ترحم با او ازدواج می کنیم. احساس گناه یا احساس ترحم به هر دلیلی که ایجاد شده باشد، یک دلیل نادرست برای ازدواج است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, :: 5:8 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali