آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان مطالب علمي و آموزنده و جالب به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه سلام
خیلی از ما تو زندگی شخصی مون! اجازه نمی دهیم دیگران دخالت مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشند! دوست داریم فقط و فقط اراده خودمون باشه که بر زندگی مون سایه افکنده باشه! خیلی از مواقع دوست داریم جو و فضای حاکم رو اونطوری که دلخواه ماست مهندسی کنیم! و هیچگاه دوست نداریم زیر سلطه فضایی که دیگران بر آن حکومت می کنند قرار بگیریم. تا حالا شده تو ماشین با خواهر و برادرتون سر اینکه چه موسیقی پخش بشه دعواتون بشه! تا حالا شده با همکلاسی تون سر این مطلب که حجاب نادرستی داره بحث کرده باشید! تا حالا شده دو دستگی تو کلاس یا محله یا خونه براتون ایجاد شده باشد! و هر دسته بخواند اراده خودشون رو حاکم کنند. تا حالا شده تک و تنها یک امر خوبی و پسندیده ایی رو به کسی گوشزد کنید! یا جایی که خفقان حاکمه و کسی علنا یک منکر رو مرتکب میشه! اونقدر شجاع باشید که ... چقدر حماسه آفرین و شجاعانه است که فردی به خاطر اعتقاد و ایمان راسخ خود خصوصا تنهایی به جنگ منکر برود! تا مبادا با ذلت زندگی کردن اعتقاد و معروف زنده به گور نشه! به خودم و خودت میگم! چقدر حسینی وار تک و تنها بی هیچ ترس جلوی منکری وایسادیم! به نظر شما اگه من اگه تو اگه اون برادر و خواهری که می دونم حجاب رو دوست داره! می دونم غیرت رو دوست داره! می دونم ... هرکدوممون تو زندگیمون فقط یک بار و فقط یک بار اراده بر حق خودمون رو باور می کردیم و با شجاعت تمام جلوی یک منکر تو خونه! تو کوچه! تو خیابون! تو دانشگاه و...می ایستادیم باز این همه بی حجابی و بی عفتی و ...علنا دیده می شد! نه! یا باورمان را قبول نداریم! و در ایمانمان شک است! یا چونان آهن نیستیم! یه بزدل یه ترسو که از اراده باطل دیگران هراس داره می ترسه با اونها مخالفت کنه! و شاید حتی اونقدر ذلیل و ربون میشه که رنگ اونها رو هم میگیره و تا ابد مهر ذلت و خواری رو یدک میکشه! خودت قضاوت کن!خواهرم! برادرم تویی که شب ها واسه مظلومیت حسین عزاداری می کنی! تو که لباس مشکی تو هر ساله با گلاب نگه می داری! چقدر از این درس ...
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
چه انتظار عجیبی است اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرید به انتظار خودش
نظرات شما عزیزان: سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 4:45 قبل از ظهر :: نويسنده : ali
|