درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




رفع دلشوره با ۷ راهکار معجزه آسا

رفع دلشوره با ۷ راهکار معجزه آسا
ا

دلشوره حس آشنایی است که همه‌ی ما کم‌و‌بیش تجربه‌اش کرده‌ایم. این حس آشنا به بهانه‌‌های مختلف از جمله صحبت کردن مقابل جمع یا حاضر شدن در جلسات کاری به سراغ‌مان می‌آید. معمولا اولش با لرزش دست و عرق سرد شروع می‌شود، اما ای کاش فقط همین بود! طولی نمی‌کشد تا دلشوره چنان به تک‌تک سلول‌های بدن رخنه کند که دیگر هیچ نشانی از آرامش چند ساعت قبل باقی نماند. احتمالا اولین راهکاری که در چنین مواقعی به نظرتان می‌رسد، این است که روز سخنرانی یا قرار ملاقات‌ خود را به تعویق بیندازید، در حالی‌که دلشوره با چنین رویکردی برطرف نمی‌شود و احتمالا در روزهای آینده نیز به همین وضع گرفتار خواهید شد. پس در ادامه با ما همراه باشید تا با ۷ راهکار مؤثر برای غلبه بر دلشوره آشنا شوید.


 

۱. اگر امکانش هست، خودتان را از قبل آماده کنید

دلشوره - آماده شدن

از قبل برای روز موعود مهیا شوید و کارها را به لحظات آخر موکول نکنید. به این ترتیب، به خودتان مطمئن‌تر می‌شوید و احساس آرامش بیشتری پیدا می‌کنید. مثلا اگر جلسه‌ی مهمی در پیش دارید، خودتان را برای صحبت‌هایی که می‌دانید یا پیش‌بینی می‌کنید در جلسه مطرح خواهند شد، خوب آماده کنید. یا اگر با یک دوست جدید برای اولین بار قرار ملاقات دارید، در فکر چند موضوع جالب باشید تا در صورتی که دیگر حرفی برای ادامه‌ی گفت‌و‌گو نداشتید، با طرف مقابل‌تان مطرح کنید. اگر هم به مصاحبه‌ی شغلی دعوت شده‌اید، سؤالاتی را که  حدس می‌زنید در مصاحبه مطرح خواهند شد با خودتان مرور کنید تا چند جواب سنجیده و آماده در چنته داشته باشید.


 

۲. از خودتان بپرسید بدترین حالتی که شاید اتفاق بیفتد چیست؟

دلشوره - تصور بدترین حالت ممکن

به این سؤال جواب دهید تا بیهوده از کاه کوه نسازید و بتوانید آرامش خود را حفظ کنید. مثلا اگر ملاقات با دوست جدیدتان طوری که انتظارش را دارید پیش نرود، بدترین حالتش این است که دوستی‌تان ادامه‌دار نخواهد شد و فوقش چند روزی غصه می‌خورید، اما آسمان که به زمین نمی‌آید! تازه اگر خوش‌بینانه به قضیه نگاه کنید، خواهید دید که در این تجربه‌ی ناخوشایند نیز درسی نهفته است.

۳. تصویرسازی ذهنی مثبت انجام دهید

دلشوره - مجسم کردن تصاویر ذهنی مثبت

افرادی که مدام دلشوره می‌گیرند، معمولا عادت دارند بدترین حالت هر اتفاقی را ملکه‌ی ذهن‌ خود کنند و فقط تصویرسازی‌های ذهنی منفی انجام دهند. اما پیشنهاد می‌کنیم بار دیگری که دچار دلشوره شدید، به اتفاقاتی که در پیش است با دید مثبت نگاه کنید. حتما می‌پرسید چطوری؟

  • در مکانی آرام و راحت دراز بکشید یا بنشینید و چشمان‌تان را ببندید.
  • با خودتان فکر کنید که مثلا جلسه‌ی امروز عصر چقدر عالی پیش خواهد رفت و چقدر حس خوبی خواهید داشت. این حالت را با تمام وجود تصور کنید. خودتان را ببینید که با گشاده‌رویی و یک لبخند متین در جلسه حاضر هستید و اوقات خوشی را با همکاران‌تان می‌گذرانید. حتی نتایج دلخواه‌تان را نیز مجسم کنید.
  • سپس تصور کنید همه چیز همان‌طوری که مایل هستید، پیش رفته و جلسه با نتایجی رضایت‌بخش به پایان رسیده است.

این تمرین کمک‌تان می‌کند تا به یک ذهنیت مثبت و آرامش‌بخش برسید و با اعتماد‌ به‌ نفس بیشتری در جلسه حاضر شوید. شاید یک‌بار که از انجام این تمرین نتیجه بگیرید، ترغیب شوید که هر دفعه انجامش دهید.


 

۴. ریتم خود را کُند کنید و از شکم نفس بکشید

دلشوره - تمرکز کردن روی نفس کشیدن

چند دقیقه قبل از حضور در موقعیتی که موجب دلشوره‌تان شده است، ریتم خود را کُند کنید. مثلا آهسته‌تر راه بروید یا حتی اگر دل‌تان خواست، یک دقیقه صبر کنید و بی‌حرکت بایستید.

سپس از راه بینی یک نفس عمیق بکشید، عمیق‌تر از حد معمول. یادتان باشد حتما از شکم نفس بکشید و نه از قفسه‌ی سینه. بسیاری از افراد وقتی دچار استرس یا دلشوره می‌شوند، از قفسه‌ی سینه نفس می‌کشند، در حالی‌که باید از شکم نفس بکشید و در همین حالت، یک یا دو دقیقه فقط به دم‌ و بازدم آهسته‌ای که از طریق بینی انجام می‌دهید، فکر کنید.

به این ترتیب، آرامش خود را به دست خواهید آورد و راحت‌تر می‌توانید افکارتان را جمع‌و‌جور کنید. اگر فقط روی نفس کشیدن‌تان تمرکز کنید، دوباره می‌توانید بدون اینکه ذهن‌تان درگیر ناکامی‌های گذشته یا نگرانی‌های آینده باشد، به زمان حال برگردید.


 

۵. فرض کنید در جمع دوستان صمیمی‌تان قرار خواهید گرفت

دلشوره - راحت صحبت کردن در جمع

شاید جلسه‌ی مهمی در پیش دارید یا مثلا قرار است با شخصی که برای‌تان چندان آشنا نیست ملاقات کنید و علی‌رغم اجرای راهکار قبلی باز هم آرام نشده‌اید. در چنین مواقعی قبل از اینکه در جلسه یا سر قرار حاضر شوید، پیش خودتان فرض کنید قرار است دوستان صمیمی‌تان را ببینید. اگر افرادی را که منتظرتان هستند مانند دوستان خود فرض کنید، احساس آرامش، راحتی و اعتماد به‌ نفس بیشتری پیدا خواهید کرد و در یک حالت عاطفی و چارچوب ذهنی خوشایند قرار می‌گیرید. با این طرز فکر می‌توانید روند مکالمه را به همان شکلی که با دوستان‌تان صحبت می‌کنید، طبیعی‌ پیش ببرید و بیش از حد برای فکر کردن مکث نکنید.

۶. دیگران آن‌قدرها هم که خودتان فکر می‌کنید، به شما توجه نمی‌کنند

دلشوره - زوم کردن

شاید احساس کنید دیگران مدام به کارهایی که انجام می‌دهید چشم دوخته‌اند، قضاوت‌تان می‌کنند و در مجموع، دائما در کوک‌تان هستند. چنین طرز فکری معمولا دلشوره‌آور است و موجب می‌شود خیلی از فرصت‌ها را در زندگی از دست بدهید. اما خیلی اوقات، دیگران آن‌قدرها هم که خودتان فکر می‌کنید روی شخص شما زوم نکرده‌اند. اینکه خودتان به کارهایی که انجام می‌دهید و حرف‌هایی که می‌زنید زیاد فکر می‌کنید، دلیل نمی‌شود که دیگران هم همین‌‌قدر در کوک کارها یا حرف‌هایتان باشند. دیگران نیز مثل شما به قدری در فکر خودشان و مشغله‌های زندگی‌شان هستند که خیلی به شما فکر نمی‌کنند. وقتی بپذیرید که آن‌قدرها هم در مرکز توجه نیستید، آزادی عمل بیشتری برای انجام خواسته‌های زندگی‌تان پیدا خواهید کرد.


 

۷. به خودتان بگویید که هیجان‌زده هستید

دلشوره - هیجان‌ زده

اگر گاهی نتوانستید دلشوره‌ی خود را به هیچ طریقی کنترل کنید، شاید بهتر باشد به خودتان بگویید: «این که دلشوره نیست، هیجانه!» به بیان دیگر، سعی کنید طرز فکرتان را نسبت به حس‌و‌حالی که در درون‌تان جریان دارد، تغییر دهید تا شاید روحیه‌تان عوض شود و سر ذوق بیایید. این راهکار کمک‌تان می‌کند تا اگر از بابت جلسه‌ یا قرار ملاقاتی که در پیش دارید نگران هستید، به یک وضعیت ذهنی و روحی مناسب برسید و دوباره تمرکز خود را به دست آورید.



چهار شنبه 9 فروردين 1396برچسب:, :: 12:14 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم؟

چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم؟
 

دنیای امروز، دنیای سرعت است. همه می‌خواهند سریع‌تر غذا بپزند، سریع‌تر به سرکار بروند، سریع‌تر ثروتمند بشوند و البته سریع‌تر یاد بگیرند. این خواسته کاملا طبیعی است، به‌ویژه در جهانی که با فشار یک دکمه تلفن یا رایانه، صبح استرالیا در قاره‌ای دور به شب آمریکا در قاره‌ای دیگر پیوند می‌خورد. پس انتظارات همه‌ی ما از سرعت روز‌به‌روز بالا و بالاتر می‌رود. همه طرفدار سرعت هستند. اما آیا این توقع در همه چیز منطقی خواهد بود؟ مثلا چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم؟ خب روش‌های متعددی وجود دارند که بالاخره یکی از آنها با شیوه‌ی یادگیری ما سازگار است. اما آزمون و خطا کردن روش‌های مختلف برای انتخاب مناسب، بسیار وقت‌گیر است و از سرعت فرایند یادگیری زبان انگلیسی می‌کاهد. در این مقاله درمی‌یابیم، چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم و مانند یک بلبل، انگلیسی صحبت کنیم؛ البته یک بلبل انگلیسی.

 


 

علم آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

زبان‌آموزی یکی از زمینه‌های مهم و مورد توجه دانشمندان است. توانایی آموختن زبان، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند. علم تاکنون در تلاش برای درک عملکرد مغز بسیار موفق بوده‌ است. دانشمندانِ بسیاری درباره‌ی نحوه‌ی زبان‌آموزی تحقیق کرده‌اند، اما واقعا انسان چگونه زبان می‌آموزد و آن را می‌فهمد. مزایای بسیاری در یادگیری زبان‌های خارجی برای مغز وجود دارد. مطالعات و پژوهش‌های مربوط به یادگیری زبان‌های خارجی به ابعاد مختلفی می‌پردازند؛ بعضی معطوف به بزرگسالان است و بعضی دیگر به کودکان و فرایند یادگیری‌شان می‌پردازد. با درک چگونگی و چرایی آموزش زبان، مسیر ما در سفر یادگیری زبان انگلیسی سریع‌تر و ساده‌تر می‌شود و می‌فهمیم چگونه زبان انگلیسی را سریع‌تر یاد بگیریم.

۱. شنوایی‌تان را تقویت کنید

چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریمُ شب تقویت شنوایی

روشی رایج برای یادگیری زبان، یادگیری ناخودآگاه و ضمنی است. با این روش، یادگیری زمانی حاصل می‌شود که هیچ تلاشی نمی‌کنیم. وقتی پشت میزی می‌نشینیم و با تمرکز و دقت بالا خواهان یادگیری هستیم، فرایندِ غیرارادیِ یادگیری متوقف می‌شود. در مقابل وقتی بدون هیچ نیت خاصی برای یادگیری، به موسیقی یا فایلی صوتی یا فیلمی به زبان اصلی گوش می‌کنیم، ذهن به شکل ناخودآگاه صداها، لهجه‌ها، لغات و گرامر را جذب می‌کند. حتی اگر شما یادداشت‌برداری نکنید یا به زبان انگلیسی صحبت نکنید، پیش‌زمینه‌ی ذهن شما در پشت پرده مشغول کمک‌رسانی از طریق ثبت و ضبط اطلاعات ناخودآگاه است. حقیقت بسیار جالب این است که ما از شنیدن واژه‌هایی که معنایشان را نمی‌دانیم هم یاد می‌گیریم، حتی زبان‌های ساختگی نظیر «زرگری» هم تنها با گوش دادن قابل یادگیری هستند. وقتی به زبانی خارجی گوش می‌دهیم، بدون تمرکز دقیق برای یادگیری، اطلاعات در ذهن ثبت می‌شوند و در بزنگاه‌ها ظاهر می‌شوند و به ما کمک می‌کنند. علت این امر، شنیدن الگوهای زبانی است؛ یعنی راهی طبیعی برای یادگیری زبان. در این حالت، اتفاقی مشابه نحوه‌ی یادگیری کودکان رخ می‌دهد. کودکان در آغاز یادگیری برای حرف زدن، فقط می‌شنوند. آنها میلیون‌ها واژه می‌شنوند؛ واژه‌هایی که معنایشان را نمی‌دانند، ولی بعد از مدتی شروع به حرف زدن می‌کنند و از تمام آن اطلاعات ناخودآگاه بهره می‌برند. تا جایی که می‌توانید گوش دهید، یعنی به شکل پیوسته در هر زمانی که توانستید به چیزی به زبان انگلیسی گوش فرا دهید. مثلا در منزل یک فایل انگلیسی پخش کنید. در اوقات فراغت سر کار با هدفون انگلیسی گوش کنید یا هر زمان دیگری. اخبار انگلیسی نگاه کنید، کتاب‌های صوتی گوش کنید. اگر مقدور است با کسانی که به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند، معاشرت داشته باشید و در تمام این موارد برای یادگیری تلاش نکنید. فقط اجازه بدهید گوش شما با واژگان و ترکیبات انگلیسی عجین و آشنا شود. مثلا هم‌زمان با شستن ظرف‌ها یا ورزش کردن و هر کار دیگری برای خودتان انگلیسی پخش کنید.


 

۲. شباهت‌ها را دریابید

با کشف شباهت‌ها دریابیم چکونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم

یکی از سخت‌ترین بخش‌های یادگیری هر زبان جدیدی، آشنایی با صداها و آواهای آن است. مثلا ممکن است در زبان انگلیسی آواهایی موجود باشد که در زبان مادری شما به هیچ عنوان استفاده نمی‌شوند. خوشبختانه ساختار مغزی بشر به گونه‌ای است که آواهای جدید را می‌شناسد و تفاوت‌ها را به خوبی درک می‌کند و می‌پذیرد. مثلا چسبیدن دو حرف بی‌صدا در کنار هم کمی عجیب است، اما ساختارهای مشترک و توانایی تشخیص آوایی مغزی، استفاده از آنها را به شکل منطقی ممکن می‌سازد. توجه کنید بسیاری از واژگان در انگلیسی با B و L در کنار هم آغاز می‌شوند ( مثل Blink)، خب این ساختاری است که به‌طور طبیعی مغز آن را دریافت و استفاده می‌کند. اما Lb ترکیب عجیبی و تلفظ آن سخت و دشوار است و در ساختارهای آوایی زبانی استفاده نمی‌شود. منظور وجود شباهت‌ها و ساختارهای منطقی مغزی و آوایی است که در تمام زبان‌ها مشترک است و در نتیجه پذیرش ترکیب‌های جدید را در هنگام یادگیری ممکن می‌سازد. وقتی مشغول یادگیری زبان انگلیسی هستید، از این ویژگی طبیعی بهره ببرید. مثلا به واژه‌ای برمی‌خورید که نوشتن آن عجیب است و در تلفظ آن شک دارید، سعی کنید واژه را یک بار تلفظ کنید و اگر به شکل غیرمنطقی تلفظ آوایی رسیدید، به احتمال بسیار زیاد واژه اشتباه است یا املای درست آن را نمی‌دانید. در حقیقت مغز ما خود‌به‌خود در تلفظ واژگان جدید و ساخت‌های آوایی ما را تصحیح و یاری می‌کند.


 

۳. صداهای جدید را جداگانه بیاموزید

تفکیک صداها برای اینکه چطور زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم

یادگیری زبان‌های جدید مثل انگلیسی شیوه عملکرد مغز را تغییر می‌دهد، پس سعی کنید برای پرسشِ چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، پاسخی بیابید، چون با یادگیری زبان انگلیسی مغز شما شروع به رشد می‌کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد با یادگیری زبان انگلیسی یا سایر زبان‌های خارجی، بخشی از مغز رشد می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود. هر چه این رشد بیشتر باشد یادگیری سایر زبان‌ها هم ساده‌تر می‌شود. بخش جالب این پژوهش درباره واکنش‌های مغز نسبت به صداهای جدید است. مثلا برای یادگیری حروفی مثل L و R در انگلیسی، شنونده‌ی غیربومی در برخی موارد با مشکل مواجه است. مثلا ژاپنی‌ها این مشکل را دارند، چون برای تلفظ این صداها دو شکل الفبایی جداگانه ندارند. در نتیجه تنها یک بخش از مغز ژاپنی‌ها به این دو صدای مجزا واکنش نشان می‌دهد. پس قبل از یادگیری زبان انگلیسی با صداها و آواهای آن آشنا شوید و تلفظ‌های هر یک را به خوبی یاد بگیرید. بعضی حروف و صداها سخت‌تر هستند، پس روی آنها بیشتر کار کنید. مثلا همه ما تجربه خنده‌دار تلفظ «TH» را داشته‌ایم، تلاش برای بیان درست آن معمولا منجر به فوران مقدار معتنابهی بزاق دهان به صورت مخاطب می‌شود یا «ع» در زبان عربی که به شکل اصوات عجیب و غریب درمی‌آید، اما با تکرار و شنیدن و تمرین به راحتی و بدون حرکات محیرالعقول می‌توان این حروف تازه را تلفظ کرد. می‌توانید با شنیدن واژه‌ها و حروف جدید به شکل آرام و بخش به بخش به تلفظ‌های جدید و دقیق دست پیدا کنید.


 

۴. از مجموعه واژگان مرتبط کمک بگیرید

از واژگان مرتبط برای یادگیری سریع زبان انگلیسی استفاده کنیم

وقتی از واژه‌های مشابه و مترادف از لحاظ معنی کمک می‌گیرید، پلی میان صدای واژه‌ها، تصاویر و شکل آنها ایجاد می‌شود. یعنی چه؟ مثلا هنگامی که واژه‌ی انگلیسی خورشید را می‌‌آموزید، در کنار آن واژه‌های گرم و داغ و پرتو و… را نیز یاد بگیرید. بعدا هنگام استفاده از واژه‌های مذکور، خانواده‌ی واژه‌های مرتبط با آنها سریعا به ذهن شما می‌آیند و در حرف زدن و جمله‌سازی به شما کمک خواهند‌ کرد. دانشمندان دریافته‌اند پیدا کردن ارتباط میان واژه‌ها برای حرف زدن، فرایند یادگیری را ساده و سریع می‌کند. این مسئله از طریق مطالعه‌ی زبان ناشنوایان و یادگیری آنها از طریق یافتن ارتباطات میان علایم ناشنوایی بررسی شده‌ است. پس وقتی یک لغت جدید را یاد می‌گیرید، سعی کنید ارتباطات آن را با واژگان دیگر به ذهن بسپارید. از دست و بدن خود نیز برای یادگیری استفاده کنید یا می‌توانید به جای نوشتن معنای آنها به شکل حروف، از کشیدن تصاویر بهره ببرید. به‌طور کلی با نقاشی کردن یا یافتن واژگان مرتبط از لحاظ معنی، واژه را در مغز خود همراه با یک نشانه حفظ می‌کنید.


 

۵. به جای قوانین و دستورالعمل‌ها، الگوها را به خاطر بسپارید

در یادگیری زبان انگلیسی الگوها را به خاطر بسپارید

در یادگیری زبان انگلیسی سعی کنید الگوهای موجود در زبان را بیابید و آنها را به خاطر بسپارید. اگر سال‌ها هم گرامر و دستور زبان بخوانید، همچنان نمی‌توانید به سادگی صحبت کنید. برای حرف زدن باید مغز خود را با الگوهای موجود در زبان آشنا کنید. به جای تلاش بیهوده برای حفظ کردن گرامر به مثال‌ها نگاه کنید. مثلا در آغاز یادگیری همه می‌دانند که جملات را چگونه منفی کنند، اما عده‌ی کمی در هنگام صحبت کردن سریع‌تر می‌توانند از آن در جملات‌شان بهره ببرند. در عوض با تهیه‌ی فهرستی از الگوهای منفی کردن در مثال‌ها می‌توانید برای مغز محترم‌تان شیوه و الگوی منفی کردن را جا بیندازید.

۶. لغت‌ها را در جمله و عبارت یاد بگیرید

بعضی لغت‌ها به تنهایی یک معنا دارند، اما وقتی در عبارات و جملات قرار می‌گیرند، معنایی کاملا متفاوت ایجاد می‌شود. در زبان انگلیسی تعداد این واژه‌ها خیلی زیاد است. پس سعی کنید به جملات و کاربرد واژه‌ها در آن دقیق شوید. در گذشته زبان‌شناسان معتقد بودند انسان ابتدا جملات را می‌شنود و سپس آنها را به بخش‌های مختلف تقسیم می‌کند، اما مطالعات اخیر نشان می‌دهد توجه مغز درباره‌ی جملات و عبارات بیشتر به ترتیب لغات است. این ترتیب و توالی در مغز الگوهایی ایجاد می‌کند که حفظ و به خاطرسپاری را ساده‌تر می‌کنند. مصداق این مسئله در زبان فارسی ترکیبی مثل باد و باران است. توالی به خاطرسپاری واژگان را آسان‌تر می‌کند. حال اگر به هزار و یک دلیل زبان‌شناسی و مغزی جای این دو عوض شود به خاطرسپاری و به‌کار بردن این عبارت سخت‌تر می‌شود. گذشته از این‌ها به خاطرسپاری یک لغت تنها خیلی سخت‌تر است، زیرا اغلب لغات تنها یک معنی ندارند. اگر لغتی را تنها با یک معنا می‌شناسید لزوما نمی‌توانید از آن استفاده کنید. پس وقتی مشغول یادگیری لغات هستید، یاد بگیرید چگونه در عبارات و مکالمه‌ها از آنها استفاده می‌شود. گاهی حروف اضافه معنی افعال را به کلی تغییر می‌دهند. پس دوستان زبان‌دوست، اگر می‌خواهید یادگیری زبان برای‌تان دوست‌داشتنی باشد، لغات را در عبارات بیاموزید. اگر راهکارهای ظریف را بدانیم، به‌طور قطع به سادگی درمی‌یابیم که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم.


 

۷. یادگیری با موسیقی را فراموش نکنید

یادگیری زبان انگلیسی با موسیقی

آیا اشعار کودکانه‌ای مثل «شبا که ما می‌خوابیم آقا پلیسه بیداره» یا «اتل متل توتوله…» و… را به خاطر دارید. بله، حتما این اشعار شیرین و بعضا بی‌منطق را به یاد دارید. علی‌رغم اینکه از زمان یادگیری آنها هزاران سال نوری که نه، اما سال‌ها می‌گذرد، همچنان در مغز شما جا خوش کرده‌اند. علت این است که وقتی کودک هستیم، موسیقی نقش تعیین‌کننده‌ای در یادگیری ما دارد. تکرار شعر و موسیقی به کودکان برای به خاطر‌سپاری زبان کمک شایانی می‌کند. این مسئله برای بزرگسالان هم صادق است. مهارت‌های زبانی موضوعی جدی است و وقتی در کنار موضوعی مفرح چون موسیقی قرار می‌گیرد، تأثیرگذاری یادگیری بیشتر می‌‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد نحوه عملکرد مغز ما در هنگام یادگیری موسیقی و زبان مشابه است. تفکیک صداها در زبان‌آموزی دقیقا شبیه تفاوت صداهای آلات موسیقی مختلف است. به‌عبارتی‌دیگر، زبان نوعی موسیقی است. یادگیری مهارت‌های زبانی با استفاده از موسیقی، روند آموزش را سریع‌تر و ساده‌تر می‌کند. اشعار و آهنگ‌های زیادی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد. به این اشعار گوش بدهید و با آنها هم‌خوانی کنید.

برای این پرسش که چگونه زبان انگلیسی را سریع یاد بگیریم، جواب‌های متعددی وجود دارد. برخی از این روش‌ها سریع‌تر و برخی طولانی‌تر عمل می‌کنند. با مطالعه‌ی روش‌های مختلف، مناسب‌ترین راه را برای خود انتخاب کنید و شک نکنید با ممارست و پایبندی به روش‌ها مثل یک بومی انگلیسی صحبت خواهید‌ کرد. یادگیری زبان‌های خارجی همت می‌خواهد و پشتکار. با یادگیری درست یک زبان، امکان یادگیری زبان‌های بیشتر ساده می‌شود. کافی است انگلیسی را خوب یاد بگیرید تا بعد بتوانید مثل بلبل فرانسه، اسپانیایی و… را هم بیاموزید. البته یک بلبل فرهیخته و چند زبانه.



یک شنبه 22 اسفند 1395برچسب:, :: 4:45 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali

ارتباط بین طرز لباس پوشیدن و نوع شخصیت شما

ارتباط بین طرز لباس پوشیدن و نوع شخصیت شما
طرز لباس پوشیدن هر آدمی گویای شخصیت اوست. خیلی‌ها در انتخاب لباس دقت کافی به خرج نمی‌دهند و هر چه دمِ دست‌شان باشد می‌پوشند. اما چه بهتر که قبل از ظاهر شدن در انظار عمومی، کمی بیشتر برای لباس پوشیدن‌تان وقت بگذارید. توصیه می‌کنیم در انتخاب لباس آگاهانه قدم بردارید، چرا که برداشت دیگران از شخصیت شما تا حد زیادی به لباسی که می‌پوشید بستگی دارد. این طور نباشد که لباسی را فقط برای اینکه مد شده به تن کنید، بلکه قبل از هر چیزی از خودتان بپرسید آیا این مد اصلا با شخصیت من جور درمی‌آید؟

بسیاری از چیزهایی که در روان آدمی می‌گذرد به دلیل عادات رفتاری و هنجارهای اجتماعی مجال بروز پیدا نمی‌کند. اما طرز لباس پوشیدن از جمله معدود شاخص‌هایی است که اطلاعات زیادی را پیرامون شخصیت و جهان‌بینی هر فرد در اختیار بیننده قرار می‌دهد. در ادامه، شش تیپِ لباس پوشیدن را با یکدیگر بررسی می‌کنیم و به شما خواهیم گفت هر یک از این تیپ‌ها حامل چه نوع اطلاعات شخصیتی است.

۱. معمولی

تیپ معمولی

این قبیل افراد طوری لباس می‌پوشند تا با محیطی که قرار است در آن حضور پیدا کنند هماهنگ باشند. به عبارت دیگر، اولویت آنها در انتخاب لباس سلیقه‌ی شخصی خودشان نیست. آقایانِ این تیپی ترجیح می‌دهند در محل کار از کت و شلوارهای سورمه‌ای، مشکی یا خاکستری و بلوزهای رنگ روشن استفاده کنند. خانم‌های این تیپی هم مثل آقایان بیشتر به استفاده از رنگ‌های طیف تیره در محل کار تمایل دارند. استفاده از بلوزهای جلو دکمه‌دار، ژاکت یقه‌هفت و کفش راحتی نیز در میان پسرهای این تیپی بسیار رایج است. این جور آدم‌ها به لحاظ شخصیتی اغلب ریسک‌گریز هستند و اعتماد به نفس پایینی دارند. همچنین، بیشتر آنها درونگرا هستند و خیلی وقت‌ها یکنواخت و کسل‌کننده به نظر می‌رسند.

۲. ژولیده

تیپ ژولیده

افرادی که تیپ ژولیده می‌زنند، طوری لباس می‌پوشند که انگار همیشه با همان لباس‌هایی که تن‌شان است به رختخواب می‌روند. لباس‌های چروکیده و ناهماهنگ، شلوار جین پاره، صورت نشسته، موهای شانه نکرده و البته در مورد خانم‌ها آرایش غلیظ از جمله نشانه‌های این تیپ است. این طرز لباس پوشیدن که بیشتر در جوان‌ترها مشاهده می‌شود به نوعی مقابله با هنجارهای جامعه است. این افراد ادعای آزاداندیشی دارند و با تیپی که به هم می‌زنند می‌خواهند هنجارشکنی کنند. اینها اغلب آدم‌های بی‌انگیزه‌ای هستند که هنوز تصویر واضحی از شخصیت خودشان در ذهن ندارند. این تیپی‌ها بی‌خیال هستند و این بی‌خیالی را به همه‌ی جنبه‌های زندگی‌شان از کار گرفته تا روابط اجتماعی وارد می‌کنند.

۳. معمولی اما شیک

معمولی اما شیک

این افراد درست مثل تیپ معمولی‌ها لباس‌شان را به تناسب محیطی که قرار است در آن حاضر شوند انتخاب می‌کنند. این جور آدم‌ها همیشه خوش‌تیپ و آراسته به نظر می‌رسند و فرق‌شان با تیپ معمولی‌ها این است که سعی می‌کنند علایق شخصی خود را نیز خیلی ظریف وارد لباس پوشیدن‌شان کنند. آقایانِ این تیپی ترجیح می‌دهند از کروات‌های برند استفاده کنند و خانم‌ها هم سعی می‌کنند سلیقه‌ی خود را در انتخاب روسری‌های ابریشمیِ شیک و زیورآلاتِ برازنده نشان دهند. این قبیل افراد در نظر دیگران جذاب، با اعتماد به نفس و موفق جلوه می‌کنند.

۴. بِرندپوش

برند پوشان

بِرندپوشان اغلب از لباس‌های مارک‌دار استفاده می‌کنند و ترجیح می‌دهند همه‌ی ریز و درشت لباس‌شان به دست طراحان معروف دیزاین شده باشد. خانم‌های این تیپی عادت دارند به گرانترین و باکلاس‌ترین آرایشگاه‌های شهر بروند و لوازم آرایشی و بهداشتی خود را از فروشگاه‌های منحصر به فرد و لوکس بخرند. از ظاهر این جور آدم‌ها پول و موفقیت می‌بارد، اما واقعیت این است که بسیاری از آن‌ها انسان‌های به شدت مادّی‌گرا و به لحاظ شخصیتی سطحی، متزلزل و نه چندان قوی هستند.

۵. گوتیک‌پوش

گوتیک

گوتیک‌پوشان هم مثل گرانج‌ها قصد دارند با طرز پوشش‌شان هنجارشکنی کنند. اینها اغلب از لباس‌های مشکی، رنگ مو، آرایش‌های غلیظ تیره، خالکوبی و زیورآلات ترسناک استفاده می‌کنند. این جور آدم‌ها خودشان فکر می‌کنند روحیه‌ی حساس و لطیفی دارند و هنرمندانه لباس می‌پوشند. این در حالی است که گوتیک‌پوشان در واقعیت عمدتا انسان‌هایی پرخاشگر، افسرده و هنجارشکن هستند و مدام دنبال چیزهای ترسناک و خشونت‌آمیز می‌گردند.

۶. ورزشی

ورزشی

شاید عجیب به نظر برسد، اما بیشتر آدم‌هایی که با لباس ورزشی مثل گرمکن و کتانی در انظار ظاهر می‌شوند اصلا ورزشکار نیستند. ورزشکاران واقعی معمولا دل‌شان نمی‌خواهد با لباس‌های ورزشیِ عرق کرده دیده شوند. افرادی که تیپ ورزشکاری می‌زنند به دلایل مختلف مثل عدم وجود وقت کافی، بی‌انگیزگی و در بعضی موارد مشکلاتِ جسمانی نتوانسته‌اند به یک ورزشکار واقعی تبدیل شوند و به همین دلیل خیلی وقت‌ها به آدم‌هایی که توان و اراده‌ی ورزش کردن دارند حسودی‌ می‌کنند.



یک شنبه 22 اسفند 1395برچسب:, :: 4:33 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali