درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




 

قذافی اینگونه‌دختران‌ویژه را انتخاب‌می‌کرد

 به تازگی و در آستانه بیستم اکتبر، اولین سالگرد قتل معمر قذافی به دست انقلابی‌های این کشور، کتابی درباره روابط رهبر سابق لیبی با "برده‌های جنسی"اش در فرانسه منتشر شده است. 

کتاب "طعمه‌ها؛ در حرمسرای قذافی" نوشته "آنیک کوژان"، با روایت زندگی یکی از دختران جوانی که قربانی هوسرانی‌های قذافی شده، سعی در بررسی "نظام برده‌داری، فساد، ارعاب، تجاوز و جنایت" در دوره پیشین لیبی دارد. 

آنیک کوژان که یکی از روزنامه‌نگاران زن روزنامه لوموند است و پیش از این در سال ۲۰۱۰ بابت نگارش کتاب "عرصه‌ها" برنده جایزه "آلبر لوند" شده، کتاب جدیدش را بر اساس سفری که چند روز پس از مرگ معمر قذافی به لیبی کرده، نوشته است. 

روزهای پس از ۲۰ اکتبر سال گذشته یعنی ۲۰۱۱، وقتی حکومت چهل و دو ساله قذافی با قتل او به پایان رسید، آنیک کوژان در طرابلس، پایتخت این کشور، همزمان با نوشتن گزارش‌هایی برای روزنامه لوموند، مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در انقلاب لیبی بود. این روزنامه‌نگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد، یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: "غیبت زنان." او که از طریق تصاویر و فیلم‌هایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر می‌شد، دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حیبب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره، پا به پای مردان در انقلاب کشورهایشان شرکت دارند، دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند. 

همکاران این روزنامه‌نگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز می‌گشتند به او می‌گفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی، هیچ زن مبارزی را نمی‌دیدند. "چرا زنان لیبی خود را مخفی می‌کردند؟" یا به عبارت بهتر "چرا این زنان مخفی نگاه داشته می‌شدند؟"؛ در واقع این دو پرسش‌، انگیزه تحقیق و نوشتن کتاب "طعمه‌ها" شد. 

همچنین ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی می‌کرد، به او موضوعی جزئی‌تر و در عین حال جالب‌تر برای تحقیق داد: "تجاوز". امری که هم در لیبی آن زمان موضوعیت دارد و هم در تمامی مغرب عربی، یک تابو است. آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در انقلاب لیبی به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار می‌گیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض، تجاوز کنند و سپس او را بکشند. در واقع تجاوز، حربه‌ای شده بود برای سرکوب زنان، یعنی نیمی از معترضان. 

وقتی آنیک کوژان به لیبی رفت و خواست این موضوع را پیگیری کند، بیشتر فهمید که موضوع بسیار پیچیده و سختی را انتخاب کرده است، زیرا نه تنها پیدا کردن قربانیان تجاوز در لیبی چندان میسر نبود، بلکه حرف زدن درباره آن هم جزو محرّمات بود. اما تلاش‌های او بالاخره نتیجه داد و یکی از کسانی را که می‌خواست، یافت. اما دختری که کوژان او را پیدا کرده بود، قربانی تجاوزهای انقلاب نبود، بلکه به این دختر قبل از انقلاب تجاوز شده بود و توسط خود معمر قذافی. نام او "ثریا"ست. 

کتاب "طعمه‌ها" از دو بخش کلی تشکیل شده است. در بخش اول، نویسنده به داستان زندگی ثریا، دختری که قذافی به او تجاوز می‌کرد، می‌پردازد و در بخش دوم، مسائلی درباره زنان و دیگر مواردی که آنیک کوژان در این زمینه در لیبی با آنان برخورد کرده بررسی می‌شود. 

روایتی که نویسنده در فصل اول به دست می‌دهد، داستانی، پرکشش و در عین حال مستند است. این بخش صد و چهل صفحه‌ای که با "روایت اول شخص" نوشته شده و راوی نیز خود ثریا است، از کودکی این دختر آغاز می‌شود تا زمان مرگ قذافی و زندگی تازه این دختر در دوران پس از قذافی. 

همه چیز از یک روز بهاری، اما شوم شروع شد: "یکی از صبح‌های آوریل سال ۲۰۰۴ بود. تازه پانزده سالم شده بود. مدیر دبیرستان از همه ما خواست که در حیاط مدرسه به صف شویم. چه خبر خوبی! رهبر به ما افتخار بزرگی داده بود و قرار بود فردایش از مدرسه ما بازدید کند. خیلی جالب بود از نزدیک دیدن کسی که عکس‌هایش همه جا وجود داشت؛ روی دیوارهای شهر، در ادارات، تمام سالن‌های اجتماعات، مغازه‌ها، تی‌شرت‌ها، کتاب‌ها و دفترها، و حتی روی پول‌هایمان." 

این خوشحالی ثریا، فردا با انتخاب او برای خوش‌آمدگویی ویژه به معمر قذافی یا "پدر معمر" دو چندان می‌شود. مدیر دبیرستان، دستور می‌دهد ثریا لباس مخصوص محلی بپوشد و دسته‌گلی در بدو ورود قذافی به دبیرستان‌شان به او اهدا کند. اما هدیه همین دسته گل، سرنوشت این دختر نوجوان را دگرگون می‌کند. "همه چیز خیلی زود گذشت، وقتی گل را به او هدیه کردم، دستم را گرفت،بعد شانه‌هایم را فشار داد و در آخر دستی روی سر و موهایم کشید. بعدها فهمیدم که حرکت آخرش چه معنایی دارد." 

قذافی روی سر هر دختری دست نمی‌کشید، اما وقتی این کار را می‌کرد به این معنی بود که: "من این را می‌خواهم." 

فردای آن روز چهار زن از "شیر زنان قذافی" یا همان محافظان معروفش، به سراغ ثریا می‌آیند و این دختر نوجوان را که هنوز در خوشی‌ها و رؤیاهای دیدار با "پدر معمر" سیر می‌کرد، سوار بر اتوموبیل مخصوصی می‌کنند و به "باب العزیز" می‌برند. 

وقتی ثریا را به اقامتگاه قذافی می‌برند و رهبر سابق لیبی او را دوباره می‌بیند، به همان زنان محافظ دستور می‌دهد تا ثریا را برای اولین همخوابگی آماده‌اش کنند. مبروکه، یکی از همین زنان محافظ به ثریا می‌گوید: "از این به بعد تو باید در خدمت "پدر معمر" باشی وگرنه برایت گران تمام خواهد شد." مبروکه سپس ثریا را به حمام می‌برد و .... آماده می‌کند و در نهایت این دختر نوجوان را به اتاق رهبر لیبی می‌برد. اما ثریا تا زمانی که قذافی را در این اتاق ندیده بود، هنوز نمی‌دانست که چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد. "قذافی لخت روی تخت دراز کشیده بود، هیچ لباسی به تن نداشت. به من دستور داد وارد شوم. به من حمله کرد و با دستانش به زور مرا کنارش روی تخت نشاند. می‌ترسیدم نگاهش کنم. به ناگاه شنیدم: برگرد فاحشه." 

اما ثریا که به مدت سال‌ها مورد تجاوز، تحقیر و شکنجه قذافی قرار گرفت، فقط نمونه‌ای است از دختران، زنان و حتی پسران بسیاری که حتی دیگر نزد خانواده‌هایشان جایی ندارند. مردان خانواده بر این باورند که برای اعاده حیثیت خانواده‌شان باید از شر این زنان و دختران خلاص شد. "یک زن تجاوز شده، آبروی تمام خانواده را می‌برد." 

به گفته نویسنده این کتاب، تعداد برده‌های جنسی قذافی شاید به هزاران نفر برسد، به همین دلیل است که آنیک کوژان کلمه "حرمسرا" را برای توصیف اندرونی قذافی انتخاب کرده است. 

نویسنده همچنین در بخشی از کتاب به زندگی "مبروکه" همان زن محافظ قذافی می‌پردازد که کارش این بود زنان و دختران جوان را برای رهبر لیبی فراهم کند. جالب این جاست که علی‌رغم وجود این برده‌های جنسی، قذافی مدام در سخنرانی‌های مختلف خود از برابری زن و مرد در حکومتش سخن می‌گفت. 

نویسنده در ابتدای کتاب خود، قبل از این که حتی مقدمه را شروع کند، بخشی از اظهارات قذافی را که سال‌ها پیش در ستایش مقام زن بیان کرده بود، نقل می‌کند: "ما در جمهوری و انقلاب کبیرمان، به زنان احترام می‌گذاریم و آنان را آزاد می‌کنیم تا برای سرنوشت خودشان تصمیم‌گیری کنند." 

این در حالی است که قذافی فقط به آزادی زنان در لیبی راضی نبود و به گفته خود می‌خواست تمامی زنان عرب را آزاد کند؛ اما "آزادی زنان" برای قذافی، معنی دیگری داشت. 

نگاه جنسی قذافی به زنان، در نوع حکومت‌داری او بسیار تأثیرگذار بود. تشکیل یک گارد و ارتش ویژه از زنان، ناشی از همین نگاه جنسی است. "او با سکس حکومت‌داری می‌کرد. موضوعی که به تمامی در لیبی ممنوع است. اما قذافی حتی توانسته بود زنان و دختران وزرا و دیپلمات‌هایش و نیز هر زنی را که به نوعی به دولتش مربوط می‌شد در اختیار بگیرد." 

در واقع قذافی بخش مهمی از قدرت مطلق خود را به صورت تجاوز به زنان، به کسانی که می‌خواست مطیعش باشند، نمایش می‌داد. 

آنیک کوژان در یکی از گفت‌وگوهایی که درباره این کتاب انجام داده می‌گوید: "امیدوارم این کتاب مسائل جدیدی را در لیبی امروز به ویژه در مجلس این کشور مطرح کند. مشکلات زنانی که هنوز از آزارهای جنسی در لیبی رنج می‌برند. امیدوارم این کتاب، زبان این زنان را به گفتن حرف‌هایشان باز کند و دولت هم دیگر موضوع خشونت‌های جنسی در دوران قذافی را مخفی نگاه ندارد .


چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:قذافی اینگونه‌دختران‌ویژه را انتخاب‌می‌کرد به تازگی و در آستانه بیستم اکتبر, اولین سالگرد قتل معمر قذافی به دست انقلابی‌های این کشور, کتابی درباره روابط رهبر سابق لیبی با "برده‌های جنسی"اش در فرانسه منتشر شده است, کتاب "طعمه‌ها؛ در حرمسرای قذافی" نوشته "آنیک کوژان", با روایت زندگی یکی از دختران جوانی که قربانی هوسرانی‌های قذافی شده, سعی در بررسی "نظام برده‌داری, فساد, ارعاب, تجاوز و جنایت" در دوره پیشین لیبی دارد, آنیک کوژان که یکی از روزنامه‌نگاران زن روزنامه لوموند است و پیش از این در سال ۲۰۱۰ بابت نگارش کتاب "عرصه‌ها" برنده جایزه "آلبر لوند" شده, کتاب جدیدش را بر اساس سفری که چند روز پس از مرگ معمر قذافی به لیبی کرده, نوشته است, روزهای پس از ۲۰ اکتبر سال گذشته یعنی ۲۰۱۱, وقتی حکومت چهل و دو ساله قذافی با قتل او به پایان رسید, آنیک کوژان در طرابلس, پایتخت این کشور, همزمان با نوشتن گزارش‌هایی برای روزنامه لوموند, مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در انقلاب لیبی بود, این روزنامه‌نگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد, یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: "غیبت زنان," او که از طریق تصاویر و فیلم‌هایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر می‌شد, دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حیبب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره, پا به پای مردان در انقلاب کشورهایشان شرکت دارند, دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند, همکاران این روزنامه‌نگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز می‌گشتند به او می‌گفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی, هیچ زن مبارزی را نمی‌دیدند, "چرا زنان لیبی خود را مخفی می‌کردند؟" یا به عبارت بهتر "چرا این زنان مخفی نگاه داشته می‌شدند؟"؛ در واقع این دو پرسش‌, انگیزه تحقیق و نوشتن کتاب "طعمه‌ها" شد, همچنین ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی می‌کرد, به او موضوعی جزئی‌تر و در عین حال جالب‌تر برای تحقیق داد: "تجاوز", امری که هم در لیبی آن زمان موضوعیت دارد و هم در تمامی مغرب عربی, یک تابو است, آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در انقلاب لیبی به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار می‌گیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض, تجاوز کنند و سپس او را بکشند, در واقع تجاوز, حربه‌ای شده بود برای سرکوب زنان, یعنی نیمی از معترضان, وقتی آنیک کوژان به لیبی رفت و خواست این موضوع را پیگیری کند, بیشتر فهمید که موضوع بسیار پیچیده و سختی را انتخاب کرده است, زیرا نه تنها پیدا کردن قربانیان تجاوز در لیبی چندان میسر نبود, بلکه حرف زدن درباره آن هم جزو محرّمات بود, اما تلاش‌های او بالاخره نتیجه داد و یکی از کسانی را که می‌خواست, یافت, اما دختری که کوژان او را پیدا کرده بود, قربانی تجاوزهای انقلاب نبود, بلکه به این دختر قبل از انقلاب تجاوز شده بود و توسط خود معمر قذافی, نام او "ثریا"ست, کتاب "طعمه‌ها" از دو بخش کلی تشکیل شده است, در بخش اول, نویسنده به داستان زندگی ثریا, دختری که قذافی به او تجاوز می‌کرد, می‌پردازد و در بخش دوم, مسائلی درباره زنان و دیگر مواردی که آنیک کوژان در این زمینه در لیبی با آنان برخورد کرده بررسی می‌شود, روایتی که نویسنده در فصل اول به دست می‌دهد, داستانی, پرکشش و در عین حال مستند است, این بخش صد و چهل صفحه‌ای که با "روایت اول شخص" نوشته شده و راوی نیز خود ثریا است, از کودکی این دختر آغاز می‌شود تا زمان مرگ قذافی و زندگی تازه این دختر در دوران پس از قذافی, همه چیز از یک روز بهاری, اما شوم شروع شد: "یکی از صبح‌های آوریل سال ۲۰۰۴ بود, تازه پانزده سالم شده بود, مدیر دبیرستان از همه ما خواست که در حیاط مدرسه به صف شویم, چه خبر خوبی! رهبر به ما افتخار بزرگی داده بود و قرار بود فردایش از مدرسه ما بازدید کند, خیلی جالب بود از نزدیک دیدن کسی که عکس‌هایش همه جا وجود داشت؛ روی دیوارهای شهر, در ادارات, تمام سالن‌های اجتماعات, مغازه‌ها, تی‌شرت‌ها, کتاب‌ها و دفترها, و حتی روی پول‌هایمان," این خوشحالی ثریا, فردا با انتخاب او برای خوش‌آمدگویی ویژه به معمر قذافی یا "پدر معمر" دو چندان می‌شود, مدیر دبیرستان, دستور می‌دهد ثریا لباس مخصوص محلی بپوشد و دسته‌گلی در بدو ورود قذافی به دبیرستان‌شان به او اهدا کند, اما هدیه همین دسته گل, سرنوشت این دختر نوجوان را دگرگون می‌کند, "همه چیز خیلی زود گذشت, وقتی گل را به او هدیه کردم, دستم را گرفت,بعد شانه‌هایم را فشار داد و در آخر دستی روی سر و موهایم کشید, بعدها فهمیدم که حرکت آخرش چه معنایی دارد," قذافی روی سر هر دختری دست نمی‌کشید, اما وقتی این کار را می‌کرد به این معنی بود که: "من این را می‌خواهم," فردای آن روز چهار زن از "شیر زنان قذافی" یا همان محافظان معروفش, به سراغ ثریا می‌آیند و این دختر نوجوان را که هنوز در خوشی‌ها و رؤیاهای دیدار با "پدر معمر" سیر می‌کرد, سوار بر اتوموبیل مخصوصی می‌کنند و به "باب العزیز" می‌برند, وقتی ثریا را به اقامتگاه قذافی می‌برند و رهبر سابق لیبی او را دوباره می‌بیند, به همان زنان محافظ دستور می‌دهد تا ثریا را برای اولین همخوابگی آماده‌اش کنند, مبروکه, یکی از همین زنان محافظ به ثریا می‌گوید: "از این به بعد تو باید در خدمت "پدر معمر" باشی وگرنه برایت گران تمام خواهد شد," مبروکه سپس ثریا را به حمام می‌برد و ,,,, آماده می‌کند و در نهایت این دختر نوجوان را به اتاق رهبر لیبی می‌برد, اما ثریا تا زمانی که قذافی را در این اتاق ندیده بود, هنوز نمی‌دانست که چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد, "قذافی لخت روی تخت دراز کشیده بود, هیچ لباسی به تن نداشت, به من دستور داد وارد شوم, به من حمله کرد و با دستانش به زور مرا کنارش روی تخت نشاند, می‌ترسیدم نگاهش کنم, به ناگاه شنیدم: برگرد فاحشه," اما ثریا که به مدت سال‌ها مورد تجاوز, تحقیر و شکنجه قذافی قرار گرفت, فقط نمونه‌ای است از دختران, زنان و حتی پسران بسیاری که حتی دیگر نزد خانواده‌هایشان جایی ندارند, مردان خانواده بر این باورند که برای اعاده حیثیت خانواده‌شان باید از شر این زنان و دختران خلاص شد, "یک زن تجاوز شده, آبروی تمام خانواده را می‌برد," به گفته نویسنده این کتاب, تعداد برده‌های جنسی قذافی شاید به هزاران نفر برسد, به همین دلیل است که آنیک کوژان کلمه "حرمسرا" را برای توصیف اندرونی قذافی انتخاب کرده است, نویسنده همچنین در بخشی از کتاب به زندگی "مبروکه" همان زن محافظ قذافی می‌پردازد که کارش این بود زنان و دختران جوان را برای رهبر لیبی فراهم کند, جالب این جاست که علی‌رغم وجود این برده‌های جنسی, قذافی مدام در سخنرانی‌های مختلف خود از برابری زن و مرد در حکومتش سخن می‌گفت, نویسنده در ابتدای کتاب خود, قبل از این که حتی مقدمه را شروع کند, بخشی از اظهارات قذافی را که سال‌ها پیش در ستایش مقام زن بیان کرده بود, نقل می‌کند: "ما در جمهوری و انقلاب کبیرمان, به زنان احترام می‌گذاریم و آنان را آزاد می‌کنیم تا برای سرنوشت خودشان تصمیم‌گیری کنند," این در حالی است که قذافی فقط به آزادی زنان در لیبی راضی نبود و به گفته خود می‌خواست تمامی زنان عرب را آزاد کند؛ اما "آزادی زنان" برای قذافی, معنی دیگری داشت, نگاه جنسی قذافی به زنان, در نوع حکومت‌داری او بسیار تأثیرگذار بود, تشکیل یک گارد و ارتش ویژه از زنان, ناشی از همین نگاه جنسی است, "او با سکس حکومت‌داری می‌کرد, موضوعی که به تمامی در لیبی ممنوع است, اما قذافی حتی توانسته بود زنان و دختران وزرا و دیپلمات‌هایش و نیز هر زنی را که به نوعی به دولتش مربوط می‌شد در اختیار بگیرد," در واقع قذافی بخش مهمی از قدرت مطلق خود را به صورت تجاوز به زنان, به کسانی که می‌خواست مطیعش باشند, نمایش می‌داد, آنیک کوژان در یکی از گفت‌وگوهایی که درباره این کتاب انجام داده می‌گوید: "امیدوارم این کتاب مسائل جدیدی را در لیبی امروز به ویژه در مجلس این کشور مطرح کند, مشکلات زنانی که هنوز از آزارهای جنسی در لیبی رنج می‌برند, امیدوارم این کتاب, زبان این زنان را به گفتن حرف‌هایشان باز کند و دولت هم دیگر موضوع خشونت‌های جنسی در دوران قذافی را مخفی نگاه ندارد,, :: 6:51 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

قذافی اینگونه‌دختران‌ویژه را انتخاب‌می‌کرد

به تازگی و در آستانه بیستم اکتبر، اولین سالگرد قتل معمر قذافی به دست انقلابی‌های این کشور، کتابی درباره روابط رهبر سابق لیبی با "برده‌های جنسی"اش در فرانسه منتشر شده است.

کتاب "طعمه‌ها؛ در حرمسرای قذافی" نوشته "آنیک کوژان"، با روایت زندگی یکی از دختران جوانی که قربانی هوسرانی‌های قذافی شده، سعی در بررسی "نظام برده‌داری، فساد، ارعاب، تجاوز و جنایت" در دوره پیشین لیبی دارد.

آنیک کوژان که یکی از روزنامه‌نگاران زن روزنامه لوموند است و پیش از این در سال ۲۰۱۰ بابت نگارش کتاب "عرصه‌ها" برنده جایزه "آلبر لوند" شده، کتاب جدیدش را بر اساس سفری که چند روز پس از مرگ معمر قذافی به لیبی کرده، نوشته است.

روزهای پس از ۲۰ اکتبر سال گذشته یعنی ۲۰۱۱، وقتی حکومت چهل و دو ساله قذافی با قتل او به پایان رسید، آنیک کوژان در طرابلس، پایتخت این کشور، همزمان با نوشتن گزارش‌هایی برای روزنامه لوموند، مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در انقلاب لیبی بود. این روزنامه‌نگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد، یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: "غیبت زنان." او که از طریق تصاویر و فیلم‌هایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر می‌شد، دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حیبب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره، پا به پای مردان در انقلاب کشورهایشان شرکت دارند، دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند.

همکاران این روزنامه‌نگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز می‌گشتند به او می‌گفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی، هیچ زن مبارزی را نمی‌دیدند. "چرا زنان لیبی خود را مخفی می‌کردند؟" یا به عبارت بهتر "چرا این زنان مخفی نگاه داشته می‌شدند؟"؛ در واقع این دو پرسش‌، انگیزه تحقیق و نوشتن کتاب "طعمه‌ها" شد.

همچنین ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی می‌کرد، به او موضوعی جزئی‌تر و در عین حال جالب‌تر برای تحقیق داد: "تجاوز". امری که هم در لیبی آن زمان موضوعیت دارد و هم در تمامی مغرب عربی، یک تابو است. آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در انقلاب لیبی به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار می‌گیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض، تجاوز کنند و سپس او را بکشند. در واقع تجاوز، حربه‌ای شده بود برای سرکوب زنان، یعنی نیمی از معترضان.

وقتی آنیک کوژان به لیبی رفت و خواست این موضوع را پیگیری کند، بیشتر فهمید که موضوع بسیار پیچیده و سختی را انتخاب کرده است، زیرا نه تنها پیدا کردن قربانیان تجاوز در لیبی چندان میسر نبود، بلکه حرف زدن درباره آن هم جزو محرّمات بود. اما تلاش‌های او بالاخره نتیجه داد و یکی از کسانی را که می‌خواست، یافت. اما دختری که کوژان او را پیدا کرده بود، قربانی تجاوزهای انقلاب نبود، بلکه به این دختر قبل از انقلاب تجاوز شده بود و توسط خود معمر قذافی. نام او "ثریا"ست.

کتاب "طعمه‌ها" از دو بخش کلی تشکیل شده است. در بخش اول، نویسنده به داستان زندگی ثریا، دختری که قذافی به او تجاوز می‌کرد، می‌پردازد و در بخش دوم، مسائلی درباره زنان و دیگر مواردی که آنیک کوژان در این زمینه در لیبی با آنان برخورد کرده بررسی می‌شود.

روایتی که نویسنده در فصل اول به دست می‌دهد، داستانی، پرکشش و در عین حال مستند است. این بخش صد و چهل صفحه‌ای که با "روایت اول شخص" نوشته شده و راوی نیز خود ثریا است، از کودکی این دختر آغاز می‌شود تا زمان مرگ قذافی و زندگی تازه این دختر در دوران پس از قذافی.

همه چیز از یک روز بهاری، اما شوم شروع شد: "یکی از صبح‌های آوریل سال ۲۰۰۴ بود. تازه پانزده سالم شده بود. مدیر دبیرستان از همه ما خواست که در حیاط مدرسه به صف شویم. چه خبر خوبی! رهبر به ما افتخار بزرگی داده بود و قرار بود فردایش از مدرسه ما بازدید کند. خیلی جالب بود از نزدیک دیدن کسی که عکس‌هایش همه جا وجود داشت؛ روی دیوارهای شهر، در ادارات، تمام سالن‌های اجتماعات، مغازه‌ها، تی‌شرت‌ها، کتاب‌ها و دفترها، و حتی روی پول‌هایمان."

این خوشحالی ثریا، فردا با انتخاب او برای خوش‌آمدگویی ویژه به معمر قذافی یا "پدر معمر" دو چندان می‌شود. مدیر دبیرستان، دستور می‌دهد ثریا لباس مخصوص محلی بپوشد و دسته‌گلی در بدو ورود قذافی به دبیرستان‌شان به او اهدا کند. اما هدیه همین دسته گل، سرنوشت این دختر نوجوان را دگرگون می‌کند. "همه چیز خیلی زود گذشت، وقتی گل را به او هدیه کردم، دستم را گرفت،بعد شانه‌هایم را فشار داد و در آخر دستی روی سر و موهایم کشید. بعدها فهمیدم که حرکت آخرش چه معنایی دارد."

قذافی روی سر هر دختری دست نمی‌کشید، اما وقتی این کار را می‌کرد به این معنی بود که: "من این را می‌خواهم."

فردای آن روز چهار زن از "شیر زنان قذافی" یا همان محافظان معروفش، به سراغ ثریا می‌آیند و این دختر نوجوان را که هنوز در خوشی‌ها و رؤیاهای دیدار با "پدر معمر" سیر می‌کرد، سوار بر اتوموبیل مخصوصی می‌کنند و به "باب العزیز" می‌برند.

وقتی ثریا را به اقامتگاه قذافی می‌برند و رهبر سابق لیبی او را دوباره می‌بیند، به همان زنان محافظ دستور می‌دهد تا ثریا را برای اولین همخوابگی آماده‌اش کنند. مبروکه، یکی از همین زنان محافظ به ثریا می‌گوید: "از این به بعد تو باید در خدمت "پدر معمر" باشی وگرنه برایت گران تمام خواهد شد." مبروکه سپس ثریا را به حمام می‌برد و .... آماده می‌کند و در نهایت این دختر نوجوان را به اتاق رهبر لیبی می‌برد. اما ثریا تا زمانی که قذافی را در این اتاق ندیده بود، هنوز نمی‌دانست که چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد. "قذافی لخت روی تخت دراز کشیده بود، هیچ لباسی به تن نداشت. به من دستور داد وارد شوم. به من حمله کرد و با دستانش به زور مرا کنارش روی تخت نشاند. می‌ترسیدم نگاهش کنم. به ناگاه شنیدم: برگرد فاحشه."

اما ثریا که به مدت سال‌ها مورد تجاوز، تحقیر و شکنجه قذافی قرار گرفت، فقط نمونه‌ای است از دختران، زنان و حتی پسران بسیاری که حتی دیگر نزد خانواده‌هایشان جایی ندارند. مردان خانواده بر این باورند که برای اعاده حیثیت خانواده‌شان باید از شر این زنان و دختران خلاص شد. "یک زن تجاوز شده، آبروی تمام خانواده را می‌برد."

به گفته نویسنده این کتاب، تعداد برده‌های جنسی قذافی شاید به هزاران نفر برسد، به همین دلیل است که آنیک کوژان کلمه "حرمسرا" را برای توصیف اندرونی قذافی انتخاب کرده است.

نویسنده همچنین در بخشی از کتاب به زندگی "مبروکه" همان زن محافظ قذافی می‌پردازد که کارش این بود زنان و دختران جوان را برای رهبر لیبی فراهم کند. جالب این جاست که علی‌رغم وجود این برده‌های جنسی، قذافی مدام در سخنرانی‌های مختلف خود از برابری زن و مرد در حکومتش سخن می‌گفت.

نویسنده در ابتدای کتاب خود، قبل از این که حتی مقدمه را شروع کند، بخشی از اظهارات قذافی را که سال‌ها پیش در ستایش مقام زن بیان کرده بود، نقل می‌کند: "ما در جمهوری و انقلاب کبیرمان، به زنان احترام می‌گذاریم و آنان را آزاد می‌کنیم تا برای سرنوشت خودشان تصمیم‌گیری کنند."

این در حالی است که قذافی فقط به آزادی زنان در لیبی راضی نبود و به گفته خود می‌خواست تمامی زنان عرب را آزاد کند؛ اما "آزادی زنان" برای قذافی، معنی دیگری داشت.

نگاه جنسی قذافی به زنان، در نوع حکومت‌داری او بسیار تأثیرگذار بود. تشکیل یک گارد و ارتش ویژه از زنان، ناشی از همین نگاه جنسی است. "او با سکس حکومت‌داری می‌کرد. موضوعی که به تمامی در لیبی ممنوع است. اما قذافی حتی توانسته بود زنان و دختران وزرا و دیپلمات‌هایش و نیز هر زنی را که به نوعی به دولتش مربوط می‌شد در اختیار بگیرد."

در واقع قذافی بخش مهمی از قدرت مطلق خود را به صورت تجاوز به زنان، به کسانی که می‌خواست مطیعش باشند، نمایش می‌داد.

آنیک کوژان در یکی از گفت‌وگوهایی که درباره این کتاب انجام داده می‌گوید: "امیدوارم این کتاب مسائل جدیدی را در لیبی امروز به ویژه در مجلس این کشور مطرح کند. مشکلات زنانی که هنوز از آزارهای جنسی در لیبی رنج می‌برند. امیدوارم این کتاب، زبان این زنان را به گفتن حرف‌هایشان باز کند و دولت هم دیگر موضوع خشونت‌های جنسی در دوران قذافی را مخفی نگاه ندارد .


چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:قذافی اینگونه‌دختران‌ویژه را انتخاب‌می‌کرد به تازگی و در آستانه بیستم اکتبر, اولین سالگرد قتل معمر قذافی به دست انقلابی‌های این کشور, کتابی درباره روابط رهبر سابق لیبی با "برده‌های جنسی"اش در فرانسه منتشر شده است, کتاب "طعمه‌ها؛ در حرمسرای قذافی" نوشته "آنیک کوژان", با روایت زندگی یکی از دختران جوانی که قربانی هوسرانی‌های قذافی شده, سعی در بررسی "نظام برده‌داری, فساد, ارعاب, تجاوز و جنایت" در دوره پیشین لیبی دارد, آنیک کوژان که یکی از روزنامه‌نگاران زن روزنامه لوموند است و پیش از این در سال ۲۰۱۰ بابت نگارش کتاب "عرصه‌ها" برنده جایزه "آلبر لوند" شده, کتاب جدیدش را بر اساس سفری که چند روز پس از مرگ معمر قذافی به لیبی کرده, نوشته است, روزهای پس از ۲۰ اکتبر سال گذشته یعنی ۲۰۱۱, وقتی حکومت چهل و دو ساله قذافی با قتل او به پایان رسید, آنیک کوژان در طرابلس, پایتخت این کشور, همزمان با نوشتن گزارش‌هایی برای روزنامه لوموند, مشغول تهیه گزارشی درباره نقش زنان در انقلاب لیبی بود, این روزنامه‌نگار قبل از این که برای اولین بار قدم به لیبی بگذارد, یک ویژگی انقلاب این کشور برایش عجیب بود: "غیبت زنان," او که از طریق تصاویر و فیلم‌هایی که طی اعتراضات کشورهای عربی منتشر می‌شد, دیده بود که چگونه زنان مبارز تونسی و مصری در خیابان حیبب بورقیبه تونس و میدان تحریر قاهره, پا به پای مردان در انقلاب کشورهایشان شرکت دارند, دریافت که زنان لیبیایی به طرز مشکوکی از عرصه انقلاب دورند, همکاران این روزنامه‌نگار نیز وقتی از سفر لیبی به پاریس باز می‌گشتند به او می‌گفتند که طی اقامتشان نزد شورشیان لیبی, هیچ زن مبارزی را نمی‌دیدند, "چرا زنان لیبی خود را مخفی می‌کردند؟" یا به عبارت بهتر "چرا این زنان مخفی نگاه داشته می‌شدند؟"؛ در واقع این دو پرسش‌, انگیزه تحقیق و نوشتن کتاب "طعمه‌ها" شد, همچنین ملاقات با یکی از فعالان زن مخالف لیبی که خارج از کشورش زندگی می‌کرد, به او موضوعی جزئی‌تر و در عین حال جالب‌تر برای تحقیق داد: "تجاوز", امری که هم در لیبی آن زمان موضوعیت دارد و هم در تمامی مغرب عربی, یک تابو است, آن زن به کوژان گفته بود که همجنسانش در انقلاب لیبی به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار می‌گیرند و قذافی به نیروهایش دستور داده بود که به هر زن معترض, تجاوز کنند و سپس او را بکشند, در واقع تجاوز, حربه‌ای شده بود برای سرکوب زنان, یعنی نیمی از معترضان, وقتی آنیک کوژان به لیبی رفت و خواست این موضوع را پیگیری کند, بیشتر فهمید که موضوع بسیار پیچیده و سختی را انتخاب کرده است, زیرا نه تنها پیدا کردن قربانیان تجاوز در لیبی چندان میسر نبود, بلکه حرف زدن درباره آن هم جزو محرّمات بود, اما تلاش‌های او بالاخره نتیجه داد و یکی از کسانی را که می‌خواست, یافت, اما دختری که کوژان او را پیدا کرده بود, قربانی تجاوزهای انقلاب نبود, بلکه به این دختر قبل از انقلاب تجاوز شده بود و توسط خود معمر قذافی, نام او "ثریا"ست, کتاب "طعمه‌ها" از دو بخش کلی تشکیل شده است, در بخش اول, نویسنده به داستان زندگی ثریا, دختری که قذافی به او تجاوز می‌کرد, می‌پردازد و در بخش دوم, مسائلی درباره زنان و دیگر مواردی که آنیک کوژان در این زمینه در لیبی با آنان برخورد کرده بررسی می‌شود, روایتی که نویسنده در فصل اول به دست می‌دهد, داستانی, پرکشش و در عین حال مستند است, این بخش صد و چهل صفحه‌ای که با "روایت اول شخص" نوشته شده و راوی نیز خود ثریا است, از کودکی این دختر آغاز می‌شود تا زمان مرگ قذافی و زندگی تازه این دختر در دوران پس از قذافی, همه چیز از یک روز بهاری, اما شوم شروع شد: "یکی از صبح‌های آوریل سال ۲۰۰۴ بود, تازه پانزده سالم شده بود, مدیر دبیرستان از همه ما خواست که در حیاط مدرسه به صف شویم, چه خبر خوبی! رهبر به ما افتخار بزرگی داده بود و قرار بود فردایش از مدرسه ما بازدید کند, خیلی جالب بود از نزدیک دیدن کسی که عکس‌هایش همه جا وجود داشت؛ روی دیوارهای شهر, در ادارات, تمام سالن‌های اجتماعات, مغازه‌ها, تی‌شرت‌ها, کتاب‌ها و دفترها, و حتی روی پول‌هایمان," این خوشحالی ثریا, فردا با انتخاب او برای خوش‌آمدگویی ویژه به معمر قذافی یا "پدر معمر" دو چندان می‌شود, مدیر دبیرستان, دستور می‌دهد ثریا لباس مخصوص محلی بپوشد و دسته‌گلی در بدو ورود قذافی به دبیرستان‌شان به او اهدا کند, اما هدیه همین دسته گل, سرنوشت این دختر نوجوان را دگرگون می‌کند, "همه چیز خیلی زود گذشت, وقتی گل را به او هدیه کردم, دستم را گرفت,بعد شانه‌هایم را فشار داد و در آخر دستی روی سر و موهایم کشید, بعدها فهمیدم که حرکت آخرش چه معنایی دارد," قذافی روی سر هر دختری دست نمی‌کشید, اما وقتی این کار را می‌کرد به این معنی بود که: "من این را می‌خواهم," فردای آن روز چهار زن از "شیر زنان قذافی" یا همان محافظان معروفش, به سراغ ثریا می‌آیند و این دختر نوجوان را که هنوز در خوشی‌ها و رؤیاهای دیدار با "پدر معمر" سیر می‌کرد, سوار بر اتوموبیل مخصوصی می‌کنند و به "باب العزیز" می‌برند, وقتی ثریا را به اقامتگاه قذافی می‌برند و رهبر سابق لیبی او را دوباره می‌بیند, به همان زنان محافظ دستور می‌دهد تا ثریا را برای اولین همخوابگی آماده‌اش کنند, مبروکه, یکی از همین زنان محافظ به ثریا می‌گوید: "از این به بعد تو باید در خدمت "پدر معمر" باشی وگرنه برایت گران تمام خواهد شد," مبروکه سپس ثریا را به حمام می‌برد و ,,,, آماده می‌کند و در نهایت این دختر نوجوان را به اتاق رهبر لیبی می‌برد, اما ثریا تا زمانی که قذافی را در این اتاق ندیده بود, هنوز نمی‌دانست که چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد, "قذافی لخت روی تخت دراز کشیده بود, هیچ لباسی به تن نداشت, به من دستور داد وارد شوم, به من حمله کرد و با دستانش به زور مرا کنارش روی تخت نشاند, می‌ترسیدم نگاهش کنم, به ناگاه شنیدم: برگرد فاحشه," اما ثریا که به مدت سال‌ها مورد تجاوز, تحقیر و شکنجه قذافی قرار گرفت, فقط نمونه‌ای است از دختران, زنان و حتی پسران بسیاری که حتی دیگر نزد خانواده‌هایشان جایی ندارند, مردان خانواده بر این باورند که برای اعاده حیثیت خانواده‌شان باید از شر این زنان و دختران خلاص شد, "یک زن تجاوز شده, آبروی تمام خانواده را می‌برد," به گفته نویسنده این کتاب, تعداد برده‌های جنسی قذافی شاید به هزاران نفر برسد, به همین دلیل است که آنیک کوژان کلمه "حرمسرا" را برای توصیف اندرونی قذافی انتخاب کرده است, نویسنده همچنین در بخشی از کتاب به زندگی "مبروکه" همان زن محافظ قذافی می‌پردازد که کارش این بود زنان و دختران جوان را برای رهبر لیبی فراهم کند, جالب این جاست که علی‌رغم وجود این برده‌های جنسی, قذافی مدام در سخنرانی‌های مختلف خود از برابری زن و مرد در حکومتش سخن می‌گفت, نویسنده در ابتدای کتاب خود, قبل از این که حتی مقدمه را شروع کند, بخشی از اظهارات قذافی را که سال‌ها پیش در ستایش مقام زن بیان کرده بود, نقل می‌کند: "ما در جمهوری و انقلاب کبیرمان, به زنان احترام می‌گذاریم و آنان را آزاد می‌کنیم تا برای سرنوشت خودشان تصمیم‌گیری کنند," این در حالی است که قذافی فقط به آزادی زنان در لیبی راضی نبود و به گفته خود می‌خواست تمامی زنان عرب را آزاد کند؛ اما "آزادی زنان" برای قذافی, معنی دیگری داشت, نگاه جنسی قذافی به زنان, در نوع حکومت‌داری او بسیار تأثیرگذار بود, تشکیل یک گارد و ارتش ویژه از زنان, ناشی از همین نگاه جنسی است, "او با سکس حکومت‌داری می‌کرد, موضوعی که به تمامی در لیبی ممنوع است, اما قذافی حتی توانسته بود زنان و دختران وزرا و دیپلمات‌هایش و نیز هر زنی را که به نوعی به دولتش مربوط می‌شد در اختیار بگیرد," در واقع قذافی بخش مهمی از قدرت مطلق خود را به صورت تجاوز به زنان, به کسانی که می‌خواست مطیعش باشند, نمایش می‌داد, آنیک کوژان در یکی از گفت‌وگوهایی که درباره این کتاب انجام داده می‌گوید: "امیدوارم این کتاب مسائل جدیدی را در لیبی امروز به ویژه در مجلس این کشور مطرح کند, مشکلات زنانی که هنوز از آزارهای جنسی در لیبی رنج می‌برند, امیدوارم این کتاب, زبان این زنان را به گفتن حرف‌هایشان باز کند و دولت هم دیگر موضوع خشونت‌های جنسی در دوران قذافی را مخفی نگاه ندارد,, :: 6:51 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali
۵ راه برای ترک غیبت و سخن چینی



http://www.mardoman.net/files/articles//147460Untitled-1.jpg


غیبت آسیب‌رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می‌کنیم.

وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می‌شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می‌کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می‌کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می‌کنیم چون از فکرمان استفاده نمی‌کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه‌ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می‌توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید


اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب‌ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

در غیبت شرکت نکنید

«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می‌زند و دیگری تایید می‌کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید


این ایده مطمئناً کار می‌کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می‌کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف‌هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می‌زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت‌ها و نامه‌های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می‌فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می‌کنند و شدیداً انکار می‌کنند که منبع شایعه‌پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی‌خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می‌زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می‌کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت‌کننده‌ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی‌ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت‌آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله  به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان‌زده نمی‌شوند.

شما می‌توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق‌آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می‌کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می‌دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد. وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می‌کنید، زندگیتان را روشن‌تر می‌کنید. خوبی‌های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

قانون طلایی را اعمال کنید

بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. درواقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می‌برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می‌رود.

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل‌کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می‌دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید.


عنوان مطلب

هفت رخ فرخ ایران نام مستندی است که در آن هفت هزار سال تاریخ تمدن ایران زمین را به تصویر کشیده شده است و نمادهای هر دوره از تاریخ ایران را در کنار یکدیگر به مخاطب ارائه می کند.

 

.

پیش از این در اثر گرانقدر دیگری فرزین رضاییان شکوه تخت جمشید را به تصویر کشید. هر دو اثر وی مورد توجه محافل ایران شناسی و آکادمیک قرار گرفته است.

فیلم مستند هفت رخ فرخ ایران در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و بسیاری دیگر از دانشگاههای آمریکا به نمایش در آمده است.

ساخت این مستند فوق العاده از سال ۱۹۹۳ در کشورهایی چون فرانسه ، آلمان ، روسیه و ژاپن کار بر روی هفت رخ فرخ ایران آغاز شد که نشانی از خدمات ایرانیان به جهانیان در قالب یک  فیلمی یک‌ساعته است.

در این اثر از هفتاد ایران شناس و شرق شناس استفاده شده است .

هفت رخ این مجموعه عبارت اند از: رخ اول گهواره تمدن رخ دوم، مدیریت جهانی رخ سوم، چهارراه تمدن ها، رخ چهارم ، دوران طلایی ایران ، رخ پنجم ، میناگری با کلمات، رخ ششم، استوار چون سرو و رخ هفتم، باز آفرینی یک تمدن .




چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:۵ راه برای ترک غیبت و سخن چینی, :: 4:15 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali