درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




دوستت دارم ....


فرزند عزیزم:

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم...
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم ، با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی....
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو ... روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته و عصبانی نشو
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم



فرزند دلبندم،دوستت دارم

دوچرخه ی مقوایی

دوچرخه های ابتکاری بسیار جالبی توسط Izhar Gafni تنها با استفاده از مقوا و لاستیک های بازیافتی ماشین طراحی و ساخته شده اند.

این دوچرخه های مقوایی بسیار سبک وزن، با دوام و مقرون به صرفه بوده و ساخت هر کدام از آنها فقط ۹ دلار هزینه در بر دارد. این دوچرخه های مقوایی سازگار با محیط زیست تنها با قیمت ۲۰ دلار به فروش خواهند رسید.

دوچرخه ی مقوایی

دوچرخه ی مقوایی

دوچرخه ی مقوایی

دوچرخه ی مقوایی

نیروی جاذبه

«هر چه برای ما پیش می آید محصول اندیشه ماست»

http://www.coca.ir/wp-content/uploads/2012/10/Attraction.jpg

بر اساس این اصل شما یک مغناطیس زنده هستید و اشخاص، شرایط، نقطه نظرها و منابع را هماهنگ با اندیشه های قالب خود جذب می کنید.

قانون جذب با قانون علت و معلول در ارتباط است. «قانون جذب» تمام موقعیت های زندگی شما را توضیح می دهند. اشخاصی که پیوسته به آنچه می خواهند فکر می کنند و از آن حرف می زنند، بیشتر و بیشتر آنچه را که می خواهند، به زندگی خود جذب می کنند.

اشخاصی که درباره آنچه نمی خواهند حرف می زنند و درباره موضوعاتی که از آن می ترسند یا نگران آن هستند می اندیشند، تجربیات منفی و ناخوشایند را به زندگی خود راه می دهند.

شاید مهم ترین درسی که ممکن است در زندگی خود بیاموزید این باشد: برای این که موفق و سعادتمند باشید، باید صرفا درباره آنچه می خواهید فکر کنید. باید خودتان را آموزش بدهید که به آنچه نمی خواهید فکر نکنید.

اگر مثبت بیندیشید، اشخاص و شرایط مثبت را به خود جلبمی کنید.اگر منفی بیندیشید افراد و شرایط منفی را به طرف خود می کشید. اشخاص موفق پیوسته درباره آنچه می خواهند فکر می کنند و اشخاص ناموفق پیوسته به منفی ها فکر می کنند.

برداشتی که امروز از کشتزار زندگی تان می کنید، محصول بذری است که در گذشته افشانده اید.

جمجه های ساخته شده از میوه و سبزی

عکس های دیدنی

نوشابه های انرژی زا مرگ آور هستند ؟

هفته گذشته، اداره غذا و داروی آمریکا (FDA) گزارش‌هایی را منتشر کرد که به بررسی و توصیف مرگ‌هایی می‌پرداخت که احتمالا در اثر مصرف نوشابه‌های انرژی‌زا Monster اتفاق افتاده‌اند. بخش اعظم نگرانی‌ها در خصوص مصرف نوشابه‌های انرژی‌زا مربوط به محتوای بالای کافئین چنین نوشیدنی‌هایی است؛ نوشیدنی‌هایی که به علت طبقه‌بندی شدن در زمره مکمل‌های غذایی، تولید آنها تحت کنترل FDA قرار ندارد. در این گزارش و به نقل از سایت نیوساینتیست، نگاه دقیق‌تری به موضوع این نوشابه‌ها می‌اندازیم.

http://www.coca.ir/wp-content/uploads/2012/10/drink-energy.jpg


موضوع این مرگ ها چطور مطرح شد؟
آذرماه سال گذشته، آنایس فورنیر ۱۴ ساله از مریلند به طور ناگهانی در اثر آریتمی قلبی که منجر به ایست قلبی وی شد درگذشت. ظاهرا وی طی دو روز، دو نوشابه انرژی‌زا Monster خورده بود. مادر فورنیر، وندی کراسلند، هفته گذشته شکایتی علیه کارخانه نوشابه‌سازی Monster Beverage در کالیفرنیا به دادگاه ارائه کرد. وی در شکایت خود ادعا کرده است این شرکت خطراتی را که در اثر نوشیدن نوشابه‌های انرژی‌زای پر کافئین ایجاد می‌شود، به وضوح روی محصولات خود اعلام نکرده است.
به عنون بخشی از قانون آزادی اطلاعات که از سوی کراسلند درخواست شده است، FDA جزئیات چهار پرونده دیگر را به همراه یک حمله قلبی دیگر که منجر به فوت نشد، منتشر کرد؛ پرونده‌هایی که همگی در ارتباط با نوشابه‌های انرژی‌زا Monster اقامه دعوا شده‌اند. این گزارش‌ها دقیقا ثابت نمی‌کند که نوشابه‌های انرژی‌زا Monster باعث این مرگ‌ها شده‌اند، و شرکت نوشابه‌سازی ادعا کرده است که این نوشابه‌ها بی‌خطر هستند.
چه میزان کافئین در نوشابه‌های انرژی‌زا همانند Monster Energy وجود دارد؟
در حقیقت میزان این کافئین زیاد نیست. یک قوطی ۶۸۲ سی‌سی نوشابه Monster Energy محتوی ۲۴۰ میلی‌گرم کافئین است. یک فنجان معمولی (۲۲۵ سی‌سی) قهوه نیز محتوی ۹۰ تا ۲۰۰ میلی‌گرم کافئین است.
چه میزان کافئین می‌تواند باعث مرگ شود؟
دوز مرگ‌آور کافئین حدود ۵ گرم برای بزرگسالان است، بنابراین برای رسیدن به این میزان باید حداقل ۲۵ فنجان قهوه نوشید. بخشی از آسان بودن اجتناب از مرگ در اثر مصرف زیاد کافئین به این دلیل است که علائم مربوط به مراحل اولیه مسمویت کافئین –گیجی، تهوع و سردرد- همگی ناخوشایند هستند. برای کودکان و افراد سالخورده، دوز کافئین که باعث صدمات جدی می‌شود به میزان قابل توجهی کمتر از ۵ گرم است، اما میزان دقیق این مقدار با اطمینان مشخص نشده است.
مرگ در اثر مصرف کافئین تا چه اندازه معمول است؟
چنین مرگی به هیچ وجه معمول نیست. تعداد این موارد در نوشته‌های علمی تنها به تعداد انگشتان دست است، اگرچه این امکان وجود دارد که چنین مرگ‌هایی گزارش نشده باشند. با این وجود، مراجعات غیرمهلک به بخش اورژانس بیمارستان‌ها رو به افزایش است. سوال اینجاست که چه میزان از این افزایش مراجعه به بیمارستان‌ها را باید تنها تقصیر نوشابه‌های انرژی‌زا دانست. بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ / ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸، مراجعه به اورژانس‌های ایالات متحده در ارتباط با نوشیدنی‌های انرژی‌زا ده برابر شده است. اما حداقل ۴۴ درصد از این مراجعات ناشی از مصرف هم‌زمان نوشابه‌های انرژی‌زا و مواد دیگر، همانند الکل بوده است.

پس چه عاملی می‌تواند باعث پنج مرگ اخیر شده باشد؟
از آنجایی‌که در بدترین حالت، میزان کافئین موجود در یک قوطی نوشابه Monster Energy ممکن است در بیشتر بزرگسالان سالم تنها باعث بروز حالت بی‌ثباتی شود؛ این مرگ‌ها به احتمال زیاد ناشی از شرایط پزشکی قبلی هستند، و یا اینکه نوشیدنی با چیز دیگری ترکیب شده است. فورنیر ازسندروم اهلر-دانلوسرنج می‌برد؛ یک اختلال ژنتیکی که باعث شل شدن پوست و مفاصل می‌شود، و به آسانی رگ‌های خونی را تخریب می‌کند. از آنجایی‌که کافئین رگ‌های خونی را گشاد می‌کند، شرایط جسمی فورنیر می‌تواند وی را در برابر اثرات کافئین بسیار حساس‌تر ساخته باشد.
چه شرایط دیگری می‌تواند افراد را در برابر کافئین آسیب‌پذیر سازد؟
هر چیزی که ماهیچه قلب را ضعیف‌تر می‌سازد، می‌تواند حساسیت نسبت به ضربات قلبی-عروقی را افزایش دهد. شرایطی مانند چاقی و دیابت، که معمولا ما آنها را با آریتمی مرتبط نمی‌دانیم، می‌تواند باعث تضعیف قلب شود و درها را به روی کافئین برای ایجاد تپش‌های قلبی خطرناک بگشاید.
اما از سویی دیگر، حساسیت به کافئین یک خصیصه به شدت فردی است. نتیجه مطالعه‌ای در خصوص کافئین که در سال ۲۰۱۱ / ۱۳۹۰ منتشر شده است، نشان می‌دهد که تقریبا غیرممکن است که بتوان در عامه مردم عوامل بیماری‌زایی را که دوز بالای کافئین را به آریتمی ربط می‌دهد، به دقت تعیین کرد. برچسب قوطی نوشابه‌های Monster Energy بیان می‌کند که این نوشیدنی‌ها برای کودکان زیر ۱۲ سال و یا افراد حساس به کافئین توصیه نمی‌شود.
چرا تولید نوشابه‌های انرژی‌زا کنترل نمی‌شود؟
اداره FDA تنها می‌تواند غذا و داروها را کنترل کند. با قرارگیری در زمره مکمل‌های غذایی، نوشابه‌های انرژی‌زا از الزاماتی که باید در خصوص غذاهای محتوی کافئین رعایت شود فرار می‌کنند. برای مثال، تولید نوشابه‌های گازدار در آمریکا دارای محدودیت ۷۱ میلی‌گرم کافئین در ۳۴۰ سی‌سی است؛ غلظتی که در حدود یک سوم کمتر از غلظت موجود در Monster Energy است. طبق قوانین آمریکا، نوشیدنی‌های انرژی‌زا حتی ملزم نیستند که میزان کافئین موجود را بر روی برچسب محصول اعلام کنند.
چه چیز دیگری در نوشابه‌های انرژی‌زا وجود دارد؟
در کنار سایر مواد، تائورین و گوارانا نیز اغلب به عنوان محرک استفاده می‌شود. بسیاری از این عناصر تشکیل دهنده نوشابه‌های انرژی‌زا تا کنون مورد مطالعه و بررسی چندانی قرار نگرفته‌اند.



دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 2:47 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

 

بسیار زیبا از مرحوم حسین پناهی  

 

دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم-
اینجا در دنیای من، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...

اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!


می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
 عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد 
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... 
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . 
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. 
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود 
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!


این روزها به جای" شرافت" از انسان ها *
 فقط" شر" و " آفت" می بینی !*


راســــــتی،
دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...!
"حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوبِ خــــوب


می‌دونی"بهشت" کجاست ؟ 
یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! 
بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...


وقتی کسی اندازت نیست 
 دست بـه اندازه ی خودت نزن...


این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،
بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام
،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح
، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان 
بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو......


ماندن به پای کسی که دوستش داری 
 قشنگ ترین اسارت زندگی است !


می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
 بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...


می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!


مگه اشك چقدر وزن داره...؟
که با جاري شدنش ، اينقدر سبک مي شيم...


من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...
 یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم 
 ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...
و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم
 
شايد ندانيد که حسين پناهي روحاني بوده است...
حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده‌است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است(روغن محلی معمولاٌ در تابستان از حرارت دادن کره بدست می آید و در هوای آزاد و با توجه به گرم بودن هوا در تابستان روغن همیشه به صورت مایع است) ، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده‌اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند. پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند. با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می‌کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش‌های تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت. نمایش‌های دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود. به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده‌است. وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شده‌است، به خاک سپرده شد.
 


دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 2:46 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali

بسیار زیبا از مرحوم حسین پناهی


دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم-
اینجا در دنیای من، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...

اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!


می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!


این روزها به جای" شرافت" از انسان ها *
فقط" شر" و " آفت" می بینی !*


راســــــتی،
دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...!
"حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوبِ خــــوب


می‌دونی"بهشت" کجاست ؟
یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !
بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...


وقتی کسی اندازت نیست
دست بـه اندازه ی خودت نزن...


این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،
بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام
،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح
، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان
بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو......


ماندن به پای کسی که دوستش داری
قشنگ ترین اسارت زندگی است !


می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...


می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!


مگه اشك چقدر وزن داره...؟
که با جاري شدنش ، اينقدر سبک مي شيم...


من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...
یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم
ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...
و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم
شايد ندانيد که حسين پناهي روحاني بوده است...
حسین پناهیدر ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده‌است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است(روغن محلی معمولاٌ در تابستان از حرارت دادن کره بدست می آید و در هوای آزاد و با توجه به گرم بودن هوا در تابستان روغن همیشه به صورت مایع است) ، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده‌اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند. پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند. با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می‌کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش‌های تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت. نمایش‌های دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود. به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده‌است. وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شده‌است، به خاک سپرده شد.


دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 2:46 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali