آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان مطالب علمي و آموزنده و جالب به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه
زن ذلیلی تا چه حد!(طنز)به هر حال زنذلیلی در طول تاریخ بشریت، جزء جداناپذیر تکامل انسان از نوع مرد ایرانی بوده و هست؛ حالا چه با نامه و چه بینامه! استاد ابولفضل زروئی نصرآباد هم این نکته را دریافته و شرح داده است.
چه حاجتى به قاصد و پست و پیک؟ عیال نازنین، سلام علیک با خط و نامه هم اگه بتونم به خدمتت سلام مى رسونم رفتى و دوریتو بهونه کردم سلام گرم و عاشقونه کردم دلت که سرد و خسته بود و غم داشت سلام گرم و عاشقونه کم داشت هم آشیون من تو این لونه اى کفتر جَلد بوم این خونه اى پرهاتو چیدم که یه وَخ با پرت پر نکشى پیش پدر مادرت تو بى خبر رفتى و پر خریدى تا چشم به هم زدم، یهو پریدى پرزدى و توخونه کاشتى منو دلت اومد تنها گذاشتى منو؟ با اینکه تو همین دهات و شهرى با من دو ماه آزگاره قهرى نیومد از تو نامه اى، کلامى نه تو پیام گیرمون، پیامى بهم ندادى از موارد ذیل نه آى دى و نه پى ام و نه اى میل هیچ نمى گى شوهرم الان کجاست؟ تاج سرم، سرورم الان کجاست؟ هیچ نمى گى موهاشو کى مى جوره؟ هیچ نمى گى رخت هاشو کى مى شوره؟ هیچ نمى گى خورد و خوراکش چیه؟ وصله رخت چاک چاکش چیه؟ دورى تو، پاک خل و دیوونم کرد بیا و پر بزن به خونه برگرد… *** بخون ولى جواب نامه فورى عیال نازنین من چطورى؟ تنگه دلم براى قیل و قالت عزیز من، چطوره اصل حالت؟ اون شیر قبلنا، شغالتم نیست من بمیرم، عین خیالتم نیست حالا که هیچ، وقتى دوستم داشتى که محل سگ بهم نمى ذاشتى که همش مى گفتى: «اومدم اسیرى» هى متلک، همش بهونه گیرى جز ویدئو که خونه ی ننه م بود، خدا وکیلى تو خونه ت چى کم بود؟ تلخى زندگیت که مثل قند شد یواش یواش زیر سرت بلند شد آبى که شد اون دو تا چشم سیات شدم اسیر چشم و هم چشمیات با نق نق و غرغر و قهر و آشتى خونه و زندگى برام نذاشتى همه ش بکن نکن، همه ش تغیّر همه ش بدى، همه ش ستم، همه ش غر با گریه روزمو به شب رسوندى تا اینکه جونمو به لب رسوندى گفتى: «مى رم» اما گرفتم تو رو اونقده غر زدى که گفتم: «برو…» ••• عزیز من رفته و برنگشته ببین عزیز، گذشته ها گذشته بیا، گذشته گفت وگو نداره که خونه بى تو رنگ و بو نداره بیا دوباره چاى تازه دم کن بساط قیمه و پلو عَلَم کن بپَز از اون کلوچه نوبرت براى قند و عسلت، شوهرت زنى که خوب و پاکه، شوهر مى خواد خوب مى دونم جونت واسم در میاد تا نگى عشقو دست کم گرفتم ویدئومون رو از ننه م گرفتم! چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 2:41 قبل از ظهر :: نويسنده : ali
زن ذلیلی تا چه حد!(طنز)به هر حال زنذلیلی در طول تاریخ بشریت، جزء جداناپذیر تکامل انسان از نوع مرد ایرانی بوده و هست؛ حالا چه با نامه و چه بینامه! استاد ابولفضل زروئی نصرآباد هم این نکته را دریافته و شرح داده است.
چه حاجتى به قاصد و پست و پیک؟ عیال نازنین، سلام علیک با خط و نامه هم اگه بتونم به خدمتت سلام مى رسونم رفتى و دوریتو بهونه کردم سلام گرم و عاشقونه کردم دلت که سرد و خسته بود و غم داشت سلام گرم و عاشقونه کم داشت هم آشیون من تو این لونه اى کفتر جَلد بوم این خونه اى پرهاتو چیدم که یه وَخ با پرت پر نکشى پیش پدر مادرت تو بى خبر رفتى و پر خریدى تا چشم به هم زدم، یهو پریدى پرزدى و توخونه کاشتى منو دلت اومد تنها گذاشتى منو؟ با اینکه تو همین دهات و شهرى با من دو ماه آزگاره قهرى نیومد از تو نامه اى، کلامى نه تو پیام گیرمون، پیامى بهم ندادى از موارد ذیل نه آى دى و نه پى ام و نه اى میل هیچ نمى گى شوهرم الان کجاست؟ تاج سرم، سرورم الان کجاست؟ هیچ نمى گى موهاشو کى مى جوره؟ هیچ نمى گى رخت هاشو کى مى شوره؟ هیچ نمى گى خورد و خوراکش چیه؟ وصله رخت چاک چاکش چیه؟ دورى تو، پاک خل و دیوونم کرد بیا و پر بزن به خونه برگرد… *** بخون ولى جواب نامه فورى عیال نازنین من چطورى؟ تنگه دلم براى قیل و قالت عزیز من، چطوره اصل حالت؟ اون شیر قبلنا، شغالتم نیست من بمیرم، عین خیالتم نیست حالا که هیچ، وقتى دوستم داشتى که محل سگ بهم نمى ذاشتى که همش مى گفتى: «اومدم اسیرى» هى متلک، همش بهونه گیرى جز ویدئو که خونه ی ننه م بود، خدا وکیلى تو خونه ت چى کم بود؟ تلخى زندگیت که مثل قند شد یواش یواش زیر سرت بلند شد آبى که شد اون دو تا چشم سیات شدم اسیر چشم و هم چشمیات با نق نق و غرغر و قهر و آشتى خونه و زندگى برام نذاشتى همه ش بکن نکن، همه ش تغیّر همه ش بدى، همه ش ستم، همه ش غر با گریه روزمو به شب رسوندى تا اینکه جونمو به لب رسوندى گفتى: «مى رم» اما گرفتم تو رو اونقده غر زدى که گفتم: «برو…» ••• عزیز من رفته و برنگشته ببین عزیز، گذشته ها گذشته بیا، گذشته گفت وگو نداره که خونه بى تو رنگ و بو نداره بیا دوباره چاى تازه دم کن بساط قیمه و پلو عَلَم کن بپَز از اون کلوچه نوبرت براى قند و عسلت، شوهرت زنى که خوب و پاکه، شوهر مى خواد خوب مى دونم جونت واسم در میاد تا نگى عشقو دست کم گرفتم ویدئومون رو از ننه م گرفتم! چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 2:41 قبل از ظهر :: نويسنده : ali
لبخند بزنید تا بگم چرا !! ▪ لبخند جذابتان می کند.
همه ما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد میکند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم. ▪ لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد. دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
▪ لبخند مسری است. لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
▪ لبخند زدن استرس را از بین می برد. وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
▪ لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند. به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
▪ لبخند زدن فشار خونتان را پایین می آورد. وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
▪ لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است. ▪ لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید. ▪ لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
▪ لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید. لبخند بزنید. به نظر می رسد که افرادی که لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
جمعه 10 آذر 1391برچسب:, :: 2:27 قبل از ظهر :: نويسنده : ali
![]() ![]() |